ملاقاتی دوباره💜✨«تک پارتی، بخش 2»
اون جونگ کوک بود!!!
بانی قشنگم... واقعاااا
کوکی:«چاگیا! حالت خوبه؟فک نکنم زیاد صدمه دیده باشی؟!در واقع خیلی شانس آوردی!»
گفتم:«تو جونگ کوکی!؟ باورم نمیشه.... امروز همش با اعضا برخورد کردم!!»
کوکی:«چاگی! باید استراحت کنی... پس بخواب!!»
و از اتاق رفت بیرون... خدایا دارم دیوونه میشم!!
اهمیتی ندادم و سریع خوابم برد... فردا مرخص شدم.. از اتاق رفتم بیرون که یه نامه توجه منو به خودش جلب کرد.. برش داشتم.. یه آدرس داشت... رفتم به آدرس
یه پسری با کت بلند رو به روم بود... اون... امکان نداشت... اون ته ته بود!!؟
واقعااااا!؟
ته ته:«آرمی... خوشحالم از دیدنت!»
گفتم:«ت.. تو ته ته ای!؟ خدایا من دارم خواب میبینم؟!»
ته ته:«نه عزیزم.. من دقیقا جلو روتم.... خوشحالم که آرمیی!»
یهو همه ی اعضا باهم وارد شدن... ولی صبر کن جونگ کوک کجاست..
کوکی:«خوشحالم میبینمت چاگی!»
از جام پریدم
اون دقیقا پشت سرم بود....
جیهوپ:«بیا برای توعه!»
گفتم:«این چیه؟»
شوگا:«یه مکان مخفی برای ملاقات ما... ما از الان دیگه تا ابد باهات دوستیم!»
چ... چی؟
جین:«تو حتی از منم هندسام تری... با کاری که کردی قلبمو اکلیلی کردی.. ♡»
نامی:«امیدوارم همیشه خوب باشی آرمی♡»
شوگولی و هوپی:«عاشقتیم♡♡»
جیمین:«تو تا ابد تو یاد و خاطرم میمونی!»
ته ته:«آرمی عاشقتم♡»
کوکی:«آرمی ها همه چیز من هستن! تو تا ابد تو قلبمی♡»
چه روز خوبی... این تازه شروعشه... شروعه یه زندگی تازه با بی تی اس... حالا دیگه من باهاشون دوستم... تنها چیزی که در حین گریم میتونستم بگم این بود:
«هق.. هق.. عا...عاشقتونم♡»
بانی قشنگم... واقعاااا
کوکی:«چاگیا! حالت خوبه؟فک نکنم زیاد صدمه دیده باشی؟!در واقع خیلی شانس آوردی!»
گفتم:«تو جونگ کوکی!؟ باورم نمیشه.... امروز همش با اعضا برخورد کردم!!»
کوکی:«چاگی! باید استراحت کنی... پس بخواب!!»
و از اتاق رفت بیرون... خدایا دارم دیوونه میشم!!
اهمیتی ندادم و سریع خوابم برد... فردا مرخص شدم.. از اتاق رفتم بیرون که یه نامه توجه منو به خودش جلب کرد.. برش داشتم.. یه آدرس داشت... رفتم به آدرس
یه پسری با کت بلند رو به روم بود... اون... امکان نداشت... اون ته ته بود!!؟
واقعااااا!؟
ته ته:«آرمی... خوشحالم از دیدنت!»
گفتم:«ت.. تو ته ته ای!؟ خدایا من دارم خواب میبینم؟!»
ته ته:«نه عزیزم.. من دقیقا جلو روتم.... خوشحالم که آرمیی!»
یهو همه ی اعضا باهم وارد شدن... ولی صبر کن جونگ کوک کجاست..
کوکی:«خوشحالم میبینمت چاگی!»
از جام پریدم
اون دقیقا پشت سرم بود....
جیهوپ:«بیا برای توعه!»
گفتم:«این چیه؟»
شوگا:«یه مکان مخفی برای ملاقات ما... ما از الان دیگه تا ابد باهات دوستیم!»
چ... چی؟
جین:«تو حتی از منم هندسام تری... با کاری که کردی قلبمو اکلیلی کردی.. ♡»
نامی:«امیدوارم همیشه خوب باشی آرمی♡»
شوگولی و هوپی:«عاشقتیم♡♡»
جیمین:«تو تا ابد تو یاد و خاطرم میمونی!»
ته ته:«آرمی عاشقتم♡»
کوکی:«آرمی ها همه چیز من هستن! تو تا ابد تو قلبمی♡»
چه روز خوبی... این تازه شروعشه... شروعه یه زندگی تازه با بی تی اس... حالا دیگه من باهاشون دوستم... تنها چیزی که در حین گریم میتونستم بگم این بود:
«هق.. هق.. عا...عاشقتونم♡»
۶.۸k
۲۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.