ابر می بارد و من می شوم از یار جدا
ابر می بارد و من می شوم از یار جدا
چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جدا؟
ابر و باران و من و یار و ستاره به وداع
من جدا گریه کنان، ابـــر جدا، یار جدا
نعمت دیده نخواهم که پس از این دیگر
مانده چون دیده از آن نعمت دیدار جدا
از من امروز جدا می شود آن یار عزیز
همچو جانی که شود از تن بیمار جدا
زیر دیوار سرایش تن کاهیده ی من
همچو کاهی است که افتاده ز دیوار جدا
چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جدا؟
ابر و باران و من و یار و ستاره به وداع
من جدا گریه کنان، ابـــر جدا، یار جدا
نعمت دیده نخواهم که پس از این دیگر
مانده چون دیده از آن نعمت دیدار جدا
از من امروز جدا می شود آن یار عزیز
همچو جانی که شود از تن بیمار جدا
زیر دیوار سرایش تن کاهیده ی من
همچو کاهی است که افتاده ز دیوار جدا
۱.۵k
۲۶ اسفند ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۶۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.