( part 4)
ویو استلا
خواب بودم که با صدای کوبیده شدن در بیدار شدم ترسیده دور و برمو نگاه کردم و متوجه شدم شب شده ، دوباره صدای کوبیده شدن در اومد ولی محکم تر ، رفتم سمت کشو و چاقومو برداشتم و رفتم سمت در که همچنان وحشتناک داشت کوبیده میشد وقتی درو باز کردم…
ویو تهیونگ
تو راه بودیم که به ترافیک عجیبی خوردیم ، حس بدی داشتم ، با دستم محکم کوبیدم به فرمون.
ویو جونگکوک
حس میکردم تمام عصبانیتم بخاطر وکیل سوهو رو داشتم خالی میکردم ، ضربه هامو یکی از یکی محکم تر میزدم طوری که دستام زخمی شدن
ویو استلا
وقتی درو باز کردم چند تا مرد قد بلند هیکلی ریختن تو خونم ، صورتاشونو پوشونده بودن، چاقومو آوردم جلو.
استلا : شما دیگه کی هستین؟!!( با ترس)
یکیشون اومد جلو
: پس وکیل کیم تویی( نیشخند)
:نباید قبول میکردی که وکیل اونا بشی ، سرنوشت توعم دقیقا مثل سوهوعه( عصبی)
استلا : من نمیدونم راجب چی دارید حرف میزنید.
همشون زدن زیر خنده
: الان بهت نشون میدم راجب چی داریم حرف میزنیم.
ویو استلا
یکیشون اومد طرفم ، جیغ بلندی کشیدم و هرچی وسیله بود پرت کردم طرفش ، یکی از پشت گرفتم و دستمال گذاشت جلوی دهنم و بعدش سیاهی ( بیهوش شد)
ویو تهیونگ
رسیدیم دم خونه وکیل کیم خواستم زنگ بزنم که صدای جیغ و شکستن چیزی اومد. از دیوار بالارفتم پریدم پایین و درو باز کردم تا بادیگارد ها بیان داخل، رفتیم داخل و درو شکوندیم . خونه بهم ریخته بود وسیله ها شکسته بودن ولی کسی داخل نبود.
ویو جونگکوک
خسته شدم تمرینو تموم کردم و دستامو باند پیچی کردم ، گوشیمو برداشتم تا به تهیونگ زنگ بزنم.
جونگکوک: چرا انقد دیر کردی
تهیونگ : رئیس وکیل کیم نیست
جونگکوک: یعنی چی نیس
تهیونگ: دزدیدنش ، خونش بهم ریختس صدای جیغ میومد ولی وقتی درو باز کردم دیر شده بود
جونگکوک : لعنتیاااا ( با اربده ) من به اون قول داده بودم مراقبش باشم ، هر اتفاقی براش بیوفته مسئولش منم میفهمییی( عصبی) اون نمیخواست قبول کنه من اسرار کردم
تهیونگ : جونگکوک آروم باش زود میفهمم کار کی بوده
ویو استلا
چشمامو باز کردم همه جا تاریک بود به زور نفس میکشیدم تا اینکه یکی اومد داخل.
استلا: چی از جونم میخواید
یونجون: فعلا باهات کار نداریم تا زمانی که جونگکوک بد قلقی نکنه( نیشخند)
( یونجون رئیس باند مافیاس و بعد باند جونگکوک قدرت دست اونه)
خواب بودم که با صدای کوبیده شدن در بیدار شدم ترسیده دور و برمو نگاه کردم و متوجه شدم شب شده ، دوباره صدای کوبیده شدن در اومد ولی محکم تر ، رفتم سمت کشو و چاقومو برداشتم و رفتم سمت در که همچنان وحشتناک داشت کوبیده میشد وقتی درو باز کردم…
ویو تهیونگ
تو راه بودیم که به ترافیک عجیبی خوردیم ، حس بدی داشتم ، با دستم محکم کوبیدم به فرمون.
ویو جونگکوک
حس میکردم تمام عصبانیتم بخاطر وکیل سوهو رو داشتم خالی میکردم ، ضربه هامو یکی از یکی محکم تر میزدم طوری که دستام زخمی شدن
ویو استلا
وقتی درو باز کردم چند تا مرد قد بلند هیکلی ریختن تو خونم ، صورتاشونو پوشونده بودن، چاقومو آوردم جلو.
استلا : شما دیگه کی هستین؟!!( با ترس)
یکیشون اومد جلو
: پس وکیل کیم تویی( نیشخند)
:نباید قبول میکردی که وکیل اونا بشی ، سرنوشت توعم دقیقا مثل سوهوعه( عصبی)
استلا : من نمیدونم راجب چی دارید حرف میزنید.
همشون زدن زیر خنده
: الان بهت نشون میدم راجب چی داریم حرف میزنیم.
ویو استلا
یکیشون اومد طرفم ، جیغ بلندی کشیدم و هرچی وسیله بود پرت کردم طرفش ، یکی از پشت گرفتم و دستمال گذاشت جلوی دهنم و بعدش سیاهی ( بیهوش شد)
ویو تهیونگ
رسیدیم دم خونه وکیل کیم خواستم زنگ بزنم که صدای جیغ و شکستن چیزی اومد. از دیوار بالارفتم پریدم پایین و درو باز کردم تا بادیگارد ها بیان داخل، رفتیم داخل و درو شکوندیم . خونه بهم ریخته بود وسیله ها شکسته بودن ولی کسی داخل نبود.
ویو جونگکوک
خسته شدم تمرینو تموم کردم و دستامو باند پیچی کردم ، گوشیمو برداشتم تا به تهیونگ زنگ بزنم.
جونگکوک: چرا انقد دیر کردی
تهیونگ : رئیس وکیل کیم نیست
جونگکوک: یعنی چی نیس
تهیونگ: دزدیدنش ، خونش بهم ریختس صدای جیغ میومد ولی وقتی درو باز کردم دیر شده بود
جونگکوک : لعنتیاااا ( با اربده ) من به اون قول داده بودم مراقبش باشم ، هر اتفاقی براش بیوفته مسئولش منم میفهمییی( عصبی) اون نمیخواست قبول کنه من اسرار کردم
تهیونگ : جونگکوک آروم باش زود میفهمم کار کی بوده
ویو استلا
چشمامو باز کردم همه جا تاریک بود به زور نفس میکشیدم تا اینکه یکی اومد داخل.
استلا: چی از جونم میخواید
یونجون: فعلا باهات کار نداریم تا زمانی که جونگکوک بد قلقی نکنه( نیشخند)
( یونجون رئیس باند مافیاس و بعد باند جونگکوک قدرت دست اونه)
۹.۰k
۳۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.