part2:
part2:
روز بعد
ویو نام آرا: اوف چقدر باید خیابون ها راه برم.پاهام درد گرفت جلوترم یه پارک بود بچه ها اونجا بازی میکردن رفتم و یه گوشه روی یه صندلی نشستم و به بچه ها نگاه میکردم
ویو جونگ کوک:هنوز پیداش نشده بود منم باید میرفتم شرکت.رفتم و آماده شدم رفتم پایین+در عقب رو برام باز کرد بعد اینکه نشستم راه افتاد
بعد ۲۰مین رسیدم شرکت از ماشین پیاده شدم و رفتم داخل
آخر شب بود که کارام دیگه کم کم داشت تموم میشد به ساعتم نگاه کردم ساعت ۲شب رو نشون میداد یعنی انقدر مشغول کارم بودم که گذر زمان از دستم در رفته بود
روز بعد
ویو نام آرا: اوف چقدر باید خیابون ها راه برم.پاهام درد گرفت جلوترم یه پارک بود بچه ها اونجا بازی میکردن رفتم و یه گوشه روی یه صندلی نشستم و به بچه ها نگاه میکردم
ویو جونگ کوک:هنوز پیداش نشده بود منم باید میرفتم شرکت.رفتم و آماده شدم رفتم پایین+در عقب رو برام باز کرد بعد اینکه نشستم راه افتاد
بعد ۲۰مین رسیدم شرکت از ماشین پیاده شدم و رفتم داخل
آخر شب بود که کارام دیگه کم کم داشت تموم میشد به ساعتم نگاه کردم ساعت ۲شب رو نشون میداد یعنی انقدر مشغول کارم بودم که گذر زمان از دستم در رفته بود
۴.۸k
۱۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.