تک پارتی جیمینـــ

+من دوست ندارم... یعنی نداشتم. قصد نداشتم ک ناراحتت کنم. ولی توعم باید درکم کنی. خیلی بچه بودم. بچه پونزده ساله ب نظرت میتونه عمیقا عاشق ش؟ قرار نیست اعتماد ب نفست و ازت بگیرم. تو هیچ مشکلی نداری، فقط ما برای همدیگه نیستیم... اره اره قبول دارم، میتونستیم عاشق هم بشیم ولی الان دیره. هرچیزی ک حس میکنی عادته. ما هیچکدوممون عاشق هم نبودیم.
+جیمینا، اذیت نکن دیگه. من تا اخرین لحظه عمرم اگر بخوای پیشت میمونم. میبوسمت، میپرستمت، تو اغوشم میگیرمت، من فقط خواستم چیزی و بهت بگم ک اگ نمیگفتم تا همیشه عذاب وجدان داشتم... اینکه گفتم دوست نداشتم یعنی عاشقت نبودم، وگرنه من هنوزم مامان پیشیتم. ی جورایی بهت عادت کردم. بدون تو نمیتونم زندگی کنم. ولی نباید خودمون و گول بزنیم، این اسمش عشق نیست. من احساسات تو و نمیدونم، ولی من شاید اولش برای سرگرمی باهات دوست شدم، ولی الان ب قدری بهت عادت کردم ک ی لحظه ام بدون تو دووم نمیارم...
+چرا چشمای قشنگت و بیخودی خیس کردی؟ منکه نرفتم. من تا هروقت بخوای پیشتم. مامان پیشی تنهات نمیزاره، لاو. یادت میاد سالگرد دوستیمون بهت قول دادم هیچوقت تنهات نمیزارم؟ فک میکنی میزنم زیر قولم؟ من رو انگشت کوچیکم تتو کردم "تا ابد باهاتم، جیمینی"...
+گریه نکن دیگه...
+اصلا، اصلا بیا بغلم واست اهنگ بخونم... اگه بخوای میتونم واست کیکم درست کنما...
+نمیخوای مامان پیشی و بغل کنی، نه؟... متاسفم اگه ناراحت شدی. نمیخواستم ناراحتت کنم، فقط، فقط-....
+میدونی، شاید واسه اینه هیچوقت نتونستم عمیقا تو چشمات نگاه کنم... ادما میگن وقتی تو چشمای کسی نگاه کنی عاشقش میشی، ولی من همیشه از ارتباط چشمی فراری بودم...
+بیا سعی کنیم از اول شروع کنیم، هم؟ جیمینی؟ داری چیکار میکنی؟...
_هیشش!! هیچی نگو، دارم تیکه های قلبمو بهم میچسبونم...!!