part 31 (ادامه)
تهیونگ بعد از اینکه سوراخ کوک رو کاملا واسه دیکش گشاد کرد،بلافاصله کاندومی روی دیکش کشید.جونگکوک با چشمایی که نیازمند بودن و چیزی تا باریدنشون نمونده بود بهش خیره شد و تهیونگ روش خم شد و پیشونیش رو بوسید.و جونگکوک دیک تهیونگ که تا نصفه وارد شده بود رو حس کرد_عااااح...درد میکنههه
حتی با اینکه آماده شده بود اما هنوز درد زیادی داشت و مشخص بود تهیونگ هم از تنگی زیادش درد داشت.
_آروم باش من مراقبتم
اونقدر لبها و گونهها و چشمها و پیشونی پسر رو بوسید که جونگکوک متوجه نشد الان تهیونگ تماما داخلش بود!
تهیونگ قبل از حرکت کردن پرسید_دوست داری اسپنکت کنم؟
_دوست..دارم بدونم..چه حسی داره
جونگکوک خیلی مظلومانه لب زد و تهیونگ با اولین ضربه،اسپنکی به باسنش که کمی بالا بود زد_دوسش داری؟ _آ..آره
تهیونگ ضربههاشو شروع کرد و همزمان با یک دست باسن سفید کوک رو اسپنک میکرد و با دست دیگه،به سینههاش چنگ مینداخت.
جونگکوک که با ضربههایی که به پروستاتش میخورد و همچنین دست تهیونگ که خیلی محکم سینههاشو میفشرد،داشت بینهایت لذت میبرد تنها و تنها ناله سر میداد! _ته..تهیونگ
_عاححح دارم میام
کوک روی شکمش و تهیونگ توی کاندوم ارضا شد و کنار هم روی تخت افتادن.تهیونگ بعد از نفس گرفتن بلند شد و خودش و جونگکوک رو پاک کرد.
_خیلی کثیف شدیم،چجوری حموم کنیم؟ _میتونیم توی دستشویی یکم تمیزکاری کنیم
تهیونگ که به بدن خیس کوک نگاه میکرد،با برخورد چشماش به رونهاش گفت_چجوری از رونات گذشتم؟! فاک!
و بعد خم شد و روناشو به دهن گرفت.مکید و مکید تا حسابی کبود شد.
_ب..بهتره زیاد ادامه ندی.میدونی که نمیتونیم دوباره انجامش بدیم
جونگکوک با صدای آرومی گفت و تهیونگ لباشو بوسید_درد داری؟
_نمیدونم میتونم خوب راه برم یا نه ولی کمرم درد میکنه
_وقتی رفتیم حتما قرص بخور
_تهیونگ اگه پرسیدن کجا بودیم چی بگم؟یا اگه لنگ بزنم؟!
تهیونگ لبخند کجی زد_کسی جرئت نمیکنه ازت سوال بپرسه چون پارَش میکنم
جونگکوک لبخند خجالتیای زد.تهیونگ خواست بلندشه اما جونگکوک شونههاشو گرفت و با لبخند گفت_فقط خواستم بگم عالی بودی
_تو هم همینطور چشم یاقوتیِ من
بعد از بوسهی کوتاه و خیسی که داشتن،سعی کردن سریعتر کاراشونو بکنن و از اونجا برن چون زمان زیادی تا تموم شدن تایمشون نمونده بود.
حتی با اینکه آماده شده بود اما هنوز درد زیادی داشت و مشخص بود تهیونگ هم از تنگی زیادش درد داشت.
_آروم باش من مراقبتم
اونقدر لبها و گونهها و چشمها و پیشونی پسر رو بوسید که جونگکوک متوجه نشد الان تهیونگ تماما داخلش بود!
تهیونگ قبل از حرکت کردن پرسید_دوست داری اسپنکت کنم؟
_دوست..دارم بدونم..چه حسی داره
جونگکوک خیلی مظلومانه لب زد و تهیونگ با اولین ضربه،اسپنکی به باسنش که کمی بالا بود زد_دوسش داری؟ _آ..آره
تهیونگ ضربههاشو شروع کرد و همزمان با یک دست باسن سفید کوک رو اسپنک میکرد و با دست دیگه،به سینههاش چنگ مینداخت.
جونگکوک که با ضربههایی که به پروستاتش میخورد و همچنین دست تهیونگ که خیلی محکم سینههاشو میفشرد،داشت بینهایت لذت میبرد تنها و تنها ناله سر میداد! _ته..تهیونگ
_عاححح دارم میام
کوک روی شکمش و تهیونگ توی کاندوم ارضا شد و کنار هم روی تخت افتادن.تهیونگ بعد از نفس گرفتن بلند شد و خودش و جونگکوک رو پاک کرد.
_خیلی کثیف شدیم،چجوری حموم کنیم؟ _میتونیم توی دستشویی یکم تمیزکاری کنیم
تهیونگ که به بدن خیس کوک نگاه میکرد،با برخورد چشماش به رونهاش گفت_چجوری از رونات گذشتم؟! فاک!
و بعد خم شد و روناشو به دهن گرفت.مکید و مکید تا حسابی کبود شد.
_ب..بهتره زیاد ادامه ندی.میدونی که نمیتونیم دوباره انجامش بدیم
جونگکوک با صدای آرومی گفت و تهیونگ لباشو بوسید_درد داری؟
_نمیدونم میتونم خوب راه برم یا نه ولی کمرم درد میکنه
_وقتی رفتیم حتما قرص بخور
_تهیونگ اگه پرسیدن کجا بودیم چی بگم؟یا اگه لنگ بزنم؟!
تهیونگ لبخند کجی زد_کسی جرئت نمیکنه ازت سوال بپرسه چون پارَش میکنم
جونگکوک لبخند خجالتیای زد.تهیونگ خواست بلندشه اما جونگکوک شونههاشو گرفت و با لبخند گفت_فقط خواستم بگم عالی بودی
_تو هم همینطور چشم یاقوتیِ من
بعد از بوسهی کوتاه و خیسی که داشتن،سعی کردن سریعتر کاراشونو بکنن و از اونجا برن چون زمان زیادی تا تموم شدن تایمشون نمونده بود.
۵.۱k
۰۷ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.