زندگی هینورامی قسمت ۶
خوب با قسمت جدید اومدم...
هینورامی از ماموریت موفق بر می گرده ولی خیلی خسته اس و برای همین کلاغش شویدان(به معنی آتش افروز)
اونو به خونه ی گلیسین می بره و اونجا تانجیرو و زنیتسو و اینوسکه رو می بینه که پشت در منتظرن...
هینورامی: تانجیرو!زنیتسو!اینوسکه!(می دوه و داد می زنه)
تانجیرو:سلام هینورامی
زنیتسو:تانجیرو تو هینورامی رو از کجا می شناسی؟
اینوسکه:این پسره رو که گفتی پیدا کردم اسمش کاناکوتو موحیجیروعه!(منظورش تانجیروعه🤦♀️)
هینورامی:ممنونم اینوسکه، قبلا دیدمش با این حال ممنون
زنیتسو:هینورامی چان تو هم پیش ما می مونی؟
(نویسنده:زنیتسوی هول چرا با همه لاس می زنی😐)
هینورامی:آره،می گم شماها باهم دوست شدین؟
تانجیرو:آره با هم دوستیم..با تو هم همینطور
زنیتسو:با تو و تانجیرو آره ولی نه اون کله گرازی احمق
اینوسکه:با کی بودی!؟!
زنیتسو:با تو بودم دیگه احمق
تانجیرو: بس کنین دیگه اینقد داد نزنین!
یه پیرزن میاد در رو باز می کنه...
پیرزن:خوش آمدید،خسته نباشید شیطان کش ها...لطفا بیاید داخل...
پیرزنه خیلی سریع میره داخل و زنیتسو ازش می ترسه و فکر می کنه که یه شیطانه
پیرزن:لباس های راحت برای شما....بفرمایید غذا بخورید
اینوسکه غذاشو سریع تموم می کنه و از غذای تانجیرو بر میداره
تانجیرو:اگر گشنته بیا این سوپ هم مال تو
هینورامی:اینوسکه می شه بپرسم چرا همش می خوای دعوا راه بندازی؟
اینوسکه: چون حال میده
بچه ها خسته شدم بقیه اش رو هم تو پارت ۷ می زارم
هینورامی از ماموریت موفق بر می گرده ولی خیلی خسته اس و برای همین کلاغش شویدان(به معنی آتش افروز)
اونو به خونه ی گلیسین می بره و اونجا تانجیرو و زنیتسو و اینوسکه رو می بینه که پشت در منتظرن...
هینورامی: تانجیرو!زنیتسو!اینوسکه!(می دوه و داد می زنه)
تانجیرو:سلام هینورامی
زنیتسو:تانجیرو تو هینورامی رو از کجا می شناسی؟
اینوسکه:این پسره رو که گفتی پیدا کردم اسمش کاناکوتو موحیجیروعه!(منظورش تانجیروعه🤦♀️)
هینورامی:ممنونم اینوسکه، قبلا دیدمش با این حال ممنون
زنیتسو:هینورامی چان تو هم پیش ما می مونی؟
(نویسنده:زنیتسوی هول چرا با همه لاس می زنی😐)
هینورامی:آره،می گم شماها باهم دوست شدین؟
تانجیرو:آره با هم دوستیم..با تو هم همینطور
زنیتسو:با تو و تانجیرو آره ولی نه اون کله گرازی احمق
اینوسکه:با کی بودی!؟!
زنیتسو:با تو بودم دیگه احمق
تانجیرو: بس کنین دیگه اینقد داد نزنین!
یه پیرزن میاد در رو باز می کنه...
پیرزن:خوش آمدید،خسته نباشید شیطان کش ها...لطفا بیاید داخل...
پیرزنه خیلی سریع میره داخل و زنیتسو ازش می ترسه و فکر می کنه که یه شیطانه
پیرزن:لباس های راحت برای شما....بفرمایید غذا بخورید
اینوسکه غذاشو سریع تموم می کنه و از غذای تانجیرو بر میداره
تانجیرو:اگر گشنته بیا این سوپ هم مال تو
هینورامی:اینوسکه می شه بپرسم چرا همش می خوای دعوا راه بندازی؟
اینوسکه: چون حال میده
بچه ها خسته شدم بقیه اش رو هم تو پارت ۷ می زارم
۳.۱k
۲۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.