پارت سه خیانت

جیمین الو کوک
کوک سلام دم درم بیا
جیمین باشه اومدم یه لباس ست باهم پوشیدن و رفتن
کوک سلام بیاین بشینید
جویی ممنون سرد
کوک حالا اسم دوس دخترت جیمین
جیمین جویی
کوک اهوم هاا ههیچی
جیمین چیزی شده
کوک نه
رفتن فروشگاه
جیمین عزیزم بیا اینور
میا با یهو جویی پرید وسط
جویی باشه عزیزم اومدم
میا یکم اعصبانی شد کوک هم همینطور
جویی رفتن لباس انتخاب کردن
جیمین میگم زن قبلیت چی شد؟
جویی عزیزم بیا بریم اونور اون مرده
کوک تهوم چیی
جویی مرده خبببب
کوک اهوم کمی ناراحت
میا کوک بیا بریم اینور
رفتن لباس گرفتن رفتن تا اینکه جویی یکم نگران بوپ
کوک خانم جویی چیزی شده
جویی جیمین کجاست؟
کوک اونجاست جیمین دستاشو باز کرد که جویی بپره بغلش
جویی جیمیننن (لبخندی زد که کوک یادش بیاد)
کوک چیییی اروم
جیمین بریم
جویی اره بریم رفتم پیش کوک و جیا
جویی میگم معرفی نکردی فرنداتو
جیمین عزیزم این جئون جونگ کوک اونم کیم میا
جویی خوشبختم
میا ممنون
رفتن شب عروسی
جویی یه ارایشی کرد که کوک یادش بیاد مرده یا نه
کوک عزی م بیا بریم دیگه
میا اومدم
رسید وقت هدیه
جویی، جیمین. اینم هدیه شما
کوک ممنون تعجب
میا. ممنون خانم پارک
جویی. خواهش دیگه برای کسایی که دوستشون داشتم(داشتم رو اروم گف ولی کوک شنید و میا نشنید)
(چیزی که کوک براش هدیه اورده بود رو داد میا)
کوک بازش کن ببینیم چیه
میا باشه بازش کرد کوک دیدش
کوک ویو
احساس میکردم قلبم دید میکنه نه جویی یه هر.. زست گولم زد براچی خودمو کاری کنم ولش ولی ولی وایسا نکنه دوباره میخواد منو گول بزنه
رفتن غذا بخورن خب سالنا جدا بود منم خب زود غذا خوردم رفتم دنبال جیمین ببینم چیکار میکنه دیدم اون اون