دوتا رفیق بودن یکیشون فراری میشه دو ماه میره خونه رفیقش م
دوتا رفیق بودن یکیشون فراری میشه دو ماه میره خونه رفیقش میمونه، بعد دو ماه میره سر محل یه دختر خوشگل رد میشه بهش تیکه میندازه، یکی بهش میگه بابا این خواهر کسیه که دوماه خونشون بودی. بعد میره پیش رفیقش میگه رفیق شرمنده من خواهرتو نشناختم بهش تیکه انداختم. رفیقش میگه سلامتی رفیقی که دو ماه خونمون بود ولی خواهرمو نشناخت…
۶.۸k
۲۱ فروردین ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.