معرفی فیک
معرفی فیک
سلام من آسیه ارن هستم یه معرفی کوتاه میکنم
آسیه ارن هستم ۲۰ سالمه دانشگاه کوچ درس میخونم
یه دوست پسر دارم به اسم دروک آتاکول
اونم۲۰ سالشه یه برادر یه خواهر هم دارم تو بقیه داستان باهاشون آشنا میشین
آسیه
مثل همیشه از خواب بیدار شدم امل هنوز خواب بود صدا کردم عمر ولی هیچ جوابی نشنیدم رفتم ت اتاقش هیشکی نبود برا امل صبحونه درست کردم و کارای لازم و کردم و رفتم ت راه دانشگاه بودم که یهو دروک رو دیدم رفتم پریدم بغلش
دروک: سلامم عشقم خوبی
آسیه: سلام معلومه وقتی ت رو میبینم خوب میشم
با هم رفتن دانشگاه
آیبیکه: سلامم چطورین
آسیه و دروک: سلام مرسی(خنده)
آیبیکه: چه هم زمان میگم که برک رو ندیدین چند روزه نیستش
دروک: سرما خورده چند روز دیگه میاد
سلام من آسیه ارن هستم یه معرفی کوتاه میکنم
آسیه ارن هستم ۲۰ سالمه دانشگاه کوچ درس میخونم
یه دوست پسر دارم به اسم دروک آتاکول
اونم۲۰ سالشه یه برادر یه خواهر هم دارم تو بقیه داستان باهاشون آشنا میشین
آسیه
مثل همیشه از خواب بیدار شدم امل هنوز خواب بود صدا کردم عمر ولی هیچ جوابی نشنیدم رفتم ت اتاقش هیشکی نبود برا امل صبحونه درست کردم و کارای لازم و کردم و رفتم ت راه دانشگاه بودم که یهو دروک رو دیدم رفتم پریدم بغلش
دروک: سلامم عشقم خوبی
آسیه: سلام معلومه وقتی ت رو میبینم خوب میشم
با هم رفتن دانشگاه
آیبیکه: سلامم چطورین
آسیه و دروک: سلام مرسی(خنده)
آیبیکه: چه هم زمان میگم که برک رو ندیدین چند روزه نیستش
دروک: سرما خورده چند روز دیگه میاد
۵۸۸
۲۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.