لایک
خوب میتسوری امروز از خواب پا میشه و میبینه از سرکار دیرش شده (تو این داستان میتسوری در بانک کار میکنه) میتسوری بلند شد و تندی لباس کارش رو پوشید و موهاشو شونه کرد و گیسی بامتش مثل همیشه بعد با سرعت تمام وارد بانک شد همه دوباره داشتن نگاش میکردن چون زیبا بود حتی زن ها که در اونجا ازدواج کردن ( میتسوری تنها فرد مجرد در آن بانک است )
دیگه نمیخوام داستان عشق حقیقی رو آدمه بدم این هم راجب میتسوری و اوبانای هست
اسم دوستت عشق بین کارمند و رئیس(میتسوری و اوبانای )
دیگه نمیخوام داستان عشق حقیقی رو آدمه بدم این هم راجب میتسوری و اوبانای هست
اسم دوستت عشق بین کارمند و رئیس(میتسوری و اوبانای )
۱.۱k
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.