One eyed killer/قاتل تک چشم
One eyed killer/قاتل تک چشم
Part 7
بعد از خداحافظی کوتاهی شین دوباره به راهش ادامه میده تا اینکه کی صداش میکنه شین برمیگرده تا ببینه کیه و دید که مایکی بدو بدو داره میدوئه سمتش
شین:عع مایکیکون تویی
مایکی؛ صبر کن منم بهت برسم
[ وقتی رسید]
مایکی :امروز با هم به کافه بریم شینچان؟
شین؛ باشه ساعت چند ؟
مایکی:ساعت ۶ بیا
[ دوباره شین به خونشون راه افتاد]
خب پرش ساعت به ساعت ۴:۴۵
شین:مامیییی،ماماننننن،ماممممم
یامی:بعلهههه
شین:من با رفیقم قرار گذاشتم بریم کافه برم؟
یامی:به بابات بگو
شین:باباااااااااا
کائوری:ها چیه نگو که باز پول میخوای؟
شین: نه ولییی
کائوری:بع مامانت بگو
شین:باز شروع شد
[بعد نیم ساعت پرسش و تحقیق ]
کائوری:اصلا برو اه
شین با ذوق رف لباساشو بپوشه تابره
ببخشید کم شد ایده نداشتم ولی تو پارت بعدی جبران میکنم
Part 7
بعد از خداحافظی کوتاهی شین دوباره به راهش ادامه میده تا اینکه کی صداش میکنه شین برمیگرده تا ببینه کیه و دید که مایکی بدو بدو داره میدوئه سمتش
شین:عع مایکیکون تویی
مایکی؛ صبر کن منم بهت برسم
[ وقتی رسید]
مایکی :امروز با هم به کافه بریم شینچان؟
شین؛ باشه ساعت چند ؟
مایکی:ساعت ۶ بیا
[ دوباره شین به خونشون راه افتاد]
خب پرش ساعت به ساعت ۴:۴۵
شین:مامیییی،ماماننننن،ماممممم
یامی:بعلهههه
شین:من با رفیقم قرار گذاشتم بریم کافه برم؟
یامی:به بابات بگو
شین:باباااااااااا
کائوری:ها چیه نگو که باز پول میخوای؟
شین: نه ولییی
کائوری:بع مامانت بگو
شین:باز شروع شد
[بعد نیم ساعت پرسش و تحقیق ]
کائوری:اصلا برو اه
شین با ذوق رف لباساشو بپوشه تابره
ببخشید کم شد ایده نداشتم ولی تو پارت بعدی جبران میکنم
۱.۰k
۳۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.