وقتی جفتشون عاشق یه دختر میشن p53
ادامه پارت ۵۳:::
بعد از تموم شدن خنده هاشون خانم شین دستشو روی شونه ا.ت گذاشت و شروع به صحبت کرد: خب..من فعلا میرم..کاری داشتید صدام کنید باشه؟ فعلا!!
صدای باز شدن و بسته شدن در اتاق شنیده شد
تلاش های بیفایده تهیونگ برای نشستن توجه ا.ت رو جلب کرد: چیکار میکنیی!؟ حالت هنوز کاملا خوب نشده!
تهیونگ دست ا.ت رو گرفت و روی صورتش گذاشت: منو ببر خونه..خسته شدم اینجا
ا.ت آروم گونه تهیونگ رو نوازش کرد
انگشت شصتش رو روی خط گونه تهیونگ کشید و جواب داد: روند درمانت هنوز کامل نشده باید بمونی تا خوب شی!
تهیونگ دستشو روی قلبش گذاشت و مظلومانه جواب داد: با تو بودن بهترین درمان منه!
اینم پارت ۵۳
بعد از تموم شدن خنده هاشون خانم شین دستشو روی شونه ا.ت گذاشت و شروع به صحبت کرد: خب..من فعلا میرم..کاری داشتید صدام کنید باشه؟ فعلا!!
صدای باز شدن و بسته شدن در اتاق شنیده شد
تلاش های بیفایده تهیونگ برای نشستن توجه ا.ت رو جلب کرد: چیکار میکنیی!؟ حالت هنوز کاملا خوب نشده!
تهیونگ دست ا.ت رو گرفت و روی صورتش گذاشت: منو ببر خونه..خسته شدم اینجا
ا.ت آروم گونه تهیونگ رو نوازش کرد
انگشت شصتش رو روی خط گونه تهیونگ کشید و جواب داد: روند درمانت هنوز کامل نشده باید بمونی تا خوب شی!
تهیونگ دستشو روی قلبش گذاشت و مظلومانه جواب داد: با تو بودن بهترین درمان منه!
اینم پارت ۵۳
۱۶.۴k
۱۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.