پارت ۸ سرخوشی
س رو گرفتم و دوربین رو به سمت آقای سپهری گرفتم و نشون دادم که گفت : به به چه عکس زیبایی ولی میدونی چی کم داره ؟
من با تعجب گفتم : چی ؟
+تورو کم داره
از خجالت فک کنم گونه هام سرخ شد .
با صدای ماهان به خودم اومد که به پدرش گفت : بابا امروز تولده سوگله.
آقای سپهری به سمت من برگشت و گفت : واقعا
+بله.
_ پس تولدت مبارک باشه
روش رو بر گردوند به سمت خانم سپهری گفت : نظرت چیه یه مهمونی به مناسبت تولد سوگل روز چهارشنبه یعنی ۵ روز دیگه بگیریم؟
بعدش روش رو کرد به من گفت : چطوره؟
من سرم رو انداختم پایین و گفتم : هرچی شما بگید من مشکلی ندارم
آقای سپهری با لحنی خنده دار گفت: پس پرونده بسته شد روز چهار شنبه ساعت ۸ تا پاسی از شب به مناسبت تولد دختر عزیزم یک مهمونی برگزار می کنیم..
من با تعجب گفتم : چی ؟
+تورو کم داره
از خجالت فک کنم گونه هام سرخ شد .
با صدای ماهان به خودم اومد که به پدرش گفت : بابا امروز تولده سوگله.
آقای سپهری به سمت من برگشت و گفت : واقعا
+بله.
_ پس تولدت مبارک باشه
روش رو بر گردوند به سمت خانم سپهری گفت : نظرت چیه یه مهمونی به مناسبت تولد سوگل روز چهارشنبه یعنی ۵ روز دیگه بگیریم؟
بعدش روش رو کرد به من گفت : چطوره؟
من سرم رو انداختم پایین و گفتم : هرچی شما بگید من مشکلی ندارم
آقای سپهری با لحنی خنده دار گفت: پس پرونده بسته شد روز چهار شنبه ساعت ۸ تا پاسی از شب به مناسبت تولد دختر عزیزم یک مهمونی برگزار می کنیم..
۳.۰k
۱۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.