part7
part7
دیا: لباسامو پوشیدم و ی کیف ورداشتم کع وسایلم رو گذاشته بودم توشو رفتم پایین که ممد درو بست من موندم و یه ماشین که یه پسر کنارش بود نمدونستم چیکا کنم که پسره سمتم اومد
ارسلان: سلام تویی که داداشت سرت شرط بست
دیا: با گفتن حرفش قلبم اتیش گرف واقعا چطو تونست اینکارو کنه
اره منم
ارسلان: سوار شو
دیا: سوار شدم و جلوی یه خونه خیلییی بزرگ نگه داشت
ارسلان: پیاده شو
دیا: باش
پیاده شدم و رفتم داخل
ارسلان: اینجا کار میکنی برو پیش بقیه خدمتکارا بت میگن چیکا کنی
رفتم تو اتاقم و خابیدم
دیا: می ترسیدم رفتم پیش یه دختر
س.. سلام من دیانام
بهار(خدمتکار): سلام اره اقا گفتن یه خدمتکار جدید میاد
دیا: باید چیکا کنم
بهار: برو فعلا ظرفا رو بشور قبلش برو طبقه بالا یه اتاق خیلی بزرگ هس اونجا لباسای خدمتکاراس برو اوتجا عوض کن
دیا: باشه ای گفتم و رفتم سمت اتاق لباسامو عوض کردم و اومدم پایین سمت ظرفا رفتم و شروع کردم به شستن که یهو یه لیوان از دستم افتاد و شکست که صدای ترسناکی شنیدم
خیلی ترسیدم
ارسلان: رفتم پایین سمت اشپز خونه و دیدم لیوان و شکسته
معلوم هسسس چیکا میکنی مگه نمیبینی خابیدم اشغال
دیا: بببخشید
ارسلان: بدو دنبالم بیا کارت دارم(با داد)
دیا: دنبالش رفتم که...
دیا: لباسامو پوشیدم و ی کیف ورداشتم کع وسایلم رو گذاشته بودم توشو رفتم پایین که ممد درو بست من موندم و یه ماشین که یه پسر کنارش بود نمدونستم چیکا کنم که پسره سمتم اومد
ارسلان: سلام تویی که داداشت سرت شرط بست
دیا: با گفتن حرفش قلبم اتیش گرف واقعا چطو تونست اینکارو کنه
اره منم
ارسلان: سوار شو
دیا: سوار شدم و جلوی یه خونه خیلییی بزرگ نگه داشت
ارسلان: پیاده شو
دیا: باش
پیاده شدم و رفتم داخل
ارسلان: اینجا کار میکنی برو پیش بقیه خدمتکارا بت میگن چیکا کنی
رفتم تو اتاقم و خابیدم
دیا: می ترسیدم رفتم پیش یه دختر
س.. سلام من دیانام
بهار(خدمتکار): سلام اره اقا گفتن یه خدمتکار جدید میاد
دیا: باید چیکا کنم
بهار: برو فعلا ظرفا رو بشور قبلش برو طبقه بالا یه اتاق خیلی بزرگ هس اونجا لباسای خدمتکاراس برو اوتجا عوض کن
دیا: باشه ای گفتم و رفتم سمت اتاق لباسامو عوض کردم و اومدم پایین سمت ظرفا رفتم و شروع کردم به شستن که یهو یه لیوان از دستم افتاد و شکست که صدای ترسناکی شنیدم
خیلی ترسیدم
ارسلان: رفتم پایین سمت اشپز خونه و دیدم لیوان و شکسته
معلوم هسسس چیکا میکنی مگه نمیبینی خابیدم اشغال
دیا: بببخشید
ارسلان: بدو دنبالم بیا کارت دارم(با داد)
دیا: دنبالش رفتم که...
۱۵.۲k
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.