life full of pain..♡
life full of pain..♡
part 10
دهنش ازاد شد و نگاهی به مرد کرد گیج بود چی باعث شده بود همینطوری ولش کنه؟
ملحفه رو روی خودش کشید و مچ دستش و گرفت
+ چیشد ؟
_ مگه نگفتی ولت کنم؟
+ اما تو که گوش ندادی و ادامه دادی ؟
_ اگه گوش به حرفت نداده بودم الا داشتم به جای حرف باهات س&کس و تجربه میکردم به هر حال اگه پشیمونی میخوای ادامه بدم؟
+ نه فقط کجکاو شدم میشه اون لباسم و بهم بدی ؟
_ صبر کن میرم واست یه دست راحتی بیام
رفت و دختر حالا با کلی سوال تو ذهنش کلنجار میرفت چرا یهو ولش کرد اصلا از اول قصد داشت انجامش بده اگر داشت پس چطوری با وجود حال بدش به فکر اشکاش بود ؟.... اونم جئون خودخواه ! به هر حال فعلا به نفعش بود ولی اگه میخواست بگه از کارای مرد بدش اومده بود دروغ محض بود محض رضای خدا باهاش مثل رمانا رفتار کرد چیزی که الان تو خواب میدید متوجه نبود بخاطر افکارش خیلی وقته لبخندی رو لب هاش که با دیدن مرد که خیلی یهویی وارد اتاق شد ملحفه ای که در نبودش از دستش افتاد دوباره بالا کشید
_ نه به گریه زاری هات نه به نیش بازه الانت امیدوارم زمانی که تو بغلمم قراره بخوابی همینطوری نیشت باز باشه
+ منظور ؟
_ امشب پیشم میخوابی و بعد از امشب هر شب تکرار و تکرار ! )
حوصله ی کل کل نداشت به اندازه ی کافی امشب بهش استرس وارد شده بود نه تایید کرد و نه مخالفت
_ بشین خودم میکنم تنت
+ من و فلج میبینی؟
_ الا نه ولی در اینده حتما اون شکلی هم میبینمت الانم سگم نکن بزار بکنم تنت
لباساش و پوشند زمانی که شلوارش و کرد تنش خیره به عضو دخترک از روی شیطنت با پوزخندی روی لب هاش زمزمه کرد : صورتیه
و با چشمای گرد عصبی دختر رو به رو شد
+ تو..........
part 10
دهنش ازاد شد و نگاهی به مرد کرد گیج بود چی باعث شده بود همینطوری ولش کنه؟
ملحفه رو روی خودش کشید و مچ دستش و گرفت
+ چیشد ؟
_ مگه نگفتی ولت کنم؟
+ اما تو که گوش ندادی و ادامه دادی ؟
_ اگه گوش به حرفت نداده بودم الا داشتم به جای حرف باهات س&کس و تجربه میکردم به هر حال اگه پشیمونی میخوای ادامه بدم؟
+ نه فقط کجکاو شدم میشه اون لباسم و بهم بدی ؟
_ صبر کن میرم واست یه دست راحتی بیام
رفت و دختر حالا با کلی سوال تو ذهنش کلنجار میرفت چرا یهو ولش کرد اصلا از اول قصد داشت انجامش بده اگر داشت پس چطوری با وجود حال بدش به فکر اشکاش بود ؟.... اونم جئون خودخواه ! به هر حال فعلا به نفعش بود ولی اگه میخواست بگه از کارای مرد بدش اومده بود دروغ محض بود محض رضای خدا باهاش مثل رمانا رفتار کرد چیزی که الان تو خواب میدید متوجه نبود بخاطر افکارش خیلی وقته لبخندی رو لب هاش که با دیدن مرد که خیلی یهویی وارد اتاق شد ملحفه ای که در نبودش از دستش افتاد دوباره بالا کشید
_ نه به گریه زاری هات نه به نیش بازه الانت امیدوارم زمانی که تو بغلمم قراره بخوابی همینطوری نیشت باز باشه
+ منظور ؟
_ امشب پیشم میخوابی و بعد از امشب هر شب تکرار و تکرار ! )
حوصله ی کل کل نداشت به اندازه ی کافی امشب بهش استرس وارد شده بود نه تایید کرد و نه مخالفت
_ بشین خودم میکنم تنت
+ من و فلج میبینی؟
_ الا نه ولی در اینده حتما اون شکلی هم میبینمت الانم سگم نکن بزار بکنم تنت
لباساش و پوشند زمانی که شلوارش و کرد تنش خیره به عضو دخترک از روی شیطنت با پوزخندی روی لب هاش زمزمه کرد : صورتیه
و با چشمای گرد عصبی دختر رو به رو شد
+ تو..........
۳.۲k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.