💜مافیا جداب من 💜
دیدم آ/ت نیست رفتم پیش دوکتور گفتم کی رفته اتاق ۱۴۲
دوکتور: به نفر به نام جمین
جونگ کوک : اگه دستم بهت نرسه جمین
رفتم امارت خدم افرادم خبر کردم بیان
حرکت کردیم به سمت خانه جیمین
از زبان آ/ت
بیدار شدم دیدم داخل یه اتاق هستم یادتون هست گفتم یه حسی به جمین دارم دیگه ندام یهو جمین آمد داخل
جیمین : بیدار شدی
آ/ت : ............... ( معنا هیچی نگفتن)
از زبان آ/ت یهو صدای اصله آمد
و صدای جونگ کوک خوشحال شدم رفتم سمت در جیمین دستم گرفت گفت کجا
آ/ت : من عاشق جونگ کوک هستم نه تو
وبعد رفتم داخل بقل جونگ کوک
جیمین اگه آ/ت مال من نیست مال تو هم نباید باشه وبعد ۲ تا تیر با آ/ت زد
جونگ کوک : بردمش بیمارستان
رفت اتاق عمل
داشتم گریه می کردم که دوکتور آمد گفت که
🤣🤣سر نوشتن قطع کردم داخل خماری بمونید 😈😈😈
لایک
دنبال
کامنت
دوستون دارم🥰
دوکتور: به نفر به نام جمین
جونگ کوک : اگه دستم بهت نرسه جمین
رفتم امارت خدم افرادم خبر کردم بیان
حرکت کردیم به سمت خانه جیمین
از زبان آ/ت
بیدار شدم دیدم داخل یه اتاق هستم یادتون هست گفتم یه حسی به جمین دارم دیگه ندام یهو جمین آمد داخل
جیمین : بیدار شدی
آ/ت : ............... ( معنا هیچی نگفتن)
از زبان آ/ت یهو صدای اصله آمد
و صدای جونگ کوک خوشحال شدم رفتم سمت در جیمین دستم گرفت گفت کجا
آ/ت : من عاشق جونگ کوک هستم نه تو
وبعد رفتم داخل بقل جونگ کوک
جیمین اگه آ/ت مال من نیست مال تو هم نباید باشه وبعد ۲ تا تیر با آ/ت زد
جونگ کوک : بردمش بیمارستان
رفت اتاق عمل
داشتم گریه می کردم که دوکتور آمد گفت که
🤣🤣سر نوشتن قطع کردم داخل خماری بمونید 😈😈😈
لایک
دنبال
کامنت
دوستون دارم🥰
۱۶.۹k
۲۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.