پارت ۱۷
پارت ۱۷
درحال خوردن
ات . خوشمزس
جونگ کوک . ارههه خیلیی
ات . خوب واسه فردا میخوام اول با رزی و تهیونگ بریم بیرون و بعدم شام بیایم خونه با رزی و تهیونگ
جونگ کوک . اهوم باشه .
ات . واسه شبم برات سوپرایز دارم ( خنده. کیوت )
جونگ کوک . آخ جووون سوپرایز . اهوم اونوقت چه سوپرایزی
با همین کلمه از صندلی بلند شد و از پشت ات رو بغل کرد
ات . سوپرایز گفتنی هه کوکیییی . فردا میبینی
جونگ کوک . اووووووم اوکی باشه فردا میبینم حالا بلند شو بریم بخوابیم
ات . اهوم بریم
رفتن تو تخت ات مثله همیشه لباس خوابش رو پوشید جونگ کوک هم همینطور و بغل هم بودن
جونگ کوک . ات خیلی خوشگلی
موهاش رو نوازش کرد ( خنده خرگوشی )
ات . اوم کوکی توهم خیلی خیلی جذاب. کیوت . عمممممم مهربون . و ددی هستی ( خنده )
جونگ کوک . ( خنده خرگوشی )
ات خمیازه کشید
جونگ کوک . ات خوابت میاد عزیزم
ات . اهوم
جونگ کوک . باشه بیب
جونگ کوک سرش رو آورد نزدیک ات و دستش رو دور کمر ات حلقه کرد و لبای همو خوردن و خوابیدن
ویو ( فردا صبح جونگ کوک زود تر بلند شد و رفت یه صبحونه خوب درست کرد و امد تو اتاق تا ات رو بیدار کنه )
جونگ کوک . ات خوشگلم . خانوم کوچولووو
ات . اهوم کوکی صبح بخیر
جونگ کوک . صبح توهم بخیر بیبی بیا بریم صبحونه بخوریم بیا
ات . شکمم درد میکنه کوکیییییی ( بغض )
جونگ کوک . عهههه چرا . ات خوبی بیب ( نگران )
ات . نه شکمم درد میکنه ( بغض )
جونگ کوک . بیا بریم صبحونه بخوریم شاید بخاطر اونه بیا خانوم کوچولو
رفتن صبحونه خوردن
جونگ کوک . بیب بهتری
ات . اهوم
جونگ کوک . خوردی بیا حاضر شسم بریم بیرون با تهیونگ اینا
ات . باشه الان حاضر میشم
ویو ( ات و جونگ کوک حاضر شدن ات یه لباس کوتاه پوشید )
تو اتاق
ات . کوکی خوبه
جونگ کوک . زیادی کوتاه نیس ( اخم )
ات . نه خوبه که
جونگ کوک . فک کنم دلت برای یه تنبیه تنگ شده ها
با همین کلمه ها رفت جلوی ات و ات رو چسبوند به دیوار
ات . عم نه
جونگ کوک . پس لباست رو عوض کن ( اعصبانی . کیوت )
ات . اوهوم باشه حالا اخم نکن کوکی
بوسش کرد
جونگ کوک . باشه بیبی بریم دیر شد
تو ماشین
درحال خوردن
ات . خوشمزس
جونگ کوک . ارههه خیلیی
ات . خوب واسه فردا میخوام اول با رزی و تهیونگ بریم بیرون و بعدم شام بیایم خونه با رزی و تهیونگ
جونگ کوک . اهوم باشه .
ات . واسه شبم برات سوپرایز دارم ( خنده. کیوت )
جونگ کوک . آخ جووون سوپرایز . اهوم اونوقت چه سوپرایزی
با همین کلمه از صندلی بلند شد و از پشت ات رو بغل کرد
ات . سوپرایز گفتنی هه کوکیییی . فردا میبینی
جونگ کوک . اووووووم اوکی باشه فردا میبینم حالا بلند شو بریم بخوابیم
ات . اهوم بریم
رفتن تو تخت ات مثله همیشه لباس خوابش رو پوشید جونگ کوک هم همینطور و بغل هم بودن
جونگ کوک . ات خیلی خوشگلی
موهاش رو نوازش کرد ( خنده خرگوشی )
ات . اوم کوکی توهم خیلی خیلی جذاب. کیوت . عمممممم مهربون . و ددی هستی ( خنده )
جونگ کوک . ( خنده خرگوشی )
ات خمیازه کشید
جونگ کوک . ات خوابت میاد عزیزم
ات . اهوم
جونگ کوک . باشه بیب
جونگ کوک سرش رو آورد نزدیک ات و دستش رو دور کمر ات حلقه کرد و لبای همو خوردن و خوابیدن
ویو ( فردا صبح جونگ کوک زود تر بلند شد و رفت یه صبحونه خوب درست کرد و امد تو اتاق تا ات رو بیدار کنه )
جونگ کوک . ات خوشگلم . خانوم کوچولووو
ات . اهوم کوکی صبح بخیر
جونگ کوک . صبح توهم بخیر بیبی بیا بریم صبحونه بخوریم بیا
ات . شکمم درد میکنه کوکیییییی ( بغض )
جونگ کوک . عهههه چرا . ات خوبی بیب ( نگران )
ات . نه شکمم درد میکنه ( بغض )
جونگ کوک . بیا بریم صبحونه بخوریم شاید بخاطر اونه بیا خانوم کوچولو
رفتن صبحونه خوردن
جونگ کوک . بیب بهتری
ات . اهوم
جونگ کوک . خوردی بیا حاضر شسم بریم بیرون با تهیونگ اینا
ات . باشه الان حاضر میشم
ویو ( ات و جونگ کوک حاضر شدن ات یه لباس کوتاه پوشید )
تو اتاق
ات . کوکی خوبه
جونگ کوک . زیادی کوتاه نیس ( اخم )
ات . نه خوبه که
جونگ کوک . فک کنم دلت برای یه تنبیه تنگ شده ها
با همین کلمه ها رفت جلوی ات و ات رو چسبوند به دیوار
ات . عم نه
جونگ کوک . پس لباست رو عوض کن ( اعصبانی . کیوت )
ات . اوهوم باشه حالا اخم نکن کوکی
بوسش کرد
جونگ کوک . باشه بیبی بریم دیر شد
تو ماشین
۲۷.۲k
۱۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.