وقتی ازش ضربه خوردی ادامه ❦پارت𝟏𝟗❦
دستمو جلوی دهنم گذاشتم و رو زانو هام افتادم زمین و هق هق میکردم .
دیگه نتونستم اونجا بمونم و اینقدر هم اعتماد بنفس نداشتم که ببینم کوک با امی چیکار میکنه ،پسش میزنه ؟ یا من اینقدر بدبختم که همراهیش میکنه ؟
رفتم پشت درخت و نشستم رو زمین .
ا.ت=هق هق من چرا اینقدر ناراحتم ؟ فقط لپش رو بوسیده ،پس چرا اینقدر حساس شدم ؟ چرا من اینقدر بدبختم ؟ فکر کردم بعد از اعترافم به کوک زندگیم بهتر میشه .
اون از مامانم که ولم کرد ،این از بابام که از خونه مثل یه حیوون پرتم کرد بیرون ،این از دوستم که عاشق دوست پسرم شده ،اینم از ..........اه چرا اینارو به خودم میگم ؟ باید اینارو خدا بشنوه که ول کن من بشه ،چقدر باید زجر بکشم ،بخاطر کدوم گناهم دارم اینطوری تاوان پس میدم ؟ ها ؟
خدایا ول کن من شو .
همینطوری آروم حرف میزدم و هق هق میکردم بلند شدم تا برم ،اشکامو پاک کردم که دستم کشیده شد و افتادم تو بغل یه نفر .....
دیگه نتونستم اونجا بمونم و اینقدر هم اعتماد بنفس نداشتم که ببینم کوک با امی چیکار میکنه ،پسش میزنه ؟ یا من اینقدر بدبختم که همراهیش میکنه ؟
رفتم پشت درخت و نشستم رو زمین .
ا.ت=هق هق من چرا اینقدر ناراحتم ؟ فقط لپش رو بوسیده ،پس چرا اینقدر حساس شدم ؟ چرا من اینقدر بدبختم ؟ فکر کردم بعد از اعترافم به کوک زندگیم بهتر میشه .
اون از مامانم که ولم کرد ،این از بابام که از خونه مثل یه حیوون پرتم کرد بیرون ،این از دوستم که عاشق دوست پسرم شده ،اینم از ..........اه چرا اینارو به خودم میگم ؟ باید اینارو خدا بشنوه که ول کن من بشه ،چقدر باید زجر بکشم ،بخاطر کدوم گناهم دارم اینطوری تاوان پس میدم ؟ ها ؟
خدایا ول کن من شو .
همینطوری آروم حرف میزدم و هق هق میکردم بلند شدم تا برم ،اشکامو پاک کردم که دستم کشیده شد و افتادم تو بغل یه نفر .....
۴۳.۶k
۰۲ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.