𝐛𝐚𝐝 𝐛𝐨𝐲 p21
ات ویو:
با چیزی که دکتر گفت تونستم صدای شکستن قلبم رو بشنوم
تهیونگ: میشه بریم ببینیمش؟
دکتر: بله
تهیونگ: احساس میکنم این یچیزی رو داره پنهون میکنه (اینو یواش میگه جوری که فقط ات بشنوه)
ات: من نمیتونم بیام قدرت اینو ندارم که جنازه کوک رو ببینم
تهیونگ: ات پاشو
ات: نمیتونم
تهیونگ منو براید استایل بغلش کرد برد تو اتاقی که کوک داخلش بود روی تن بی جون کوک یه پارچه سفید بود
ات: کوک...
تهیونگ: عاممم..... تنهات میزارم تا راحت باشی
تهیونگ رفت و من بودم و یه جنازه
ات: کوک من معذرت میخوام خیلی تند پیش رفتم نباید اینجوری میکردم اصلا الان چه فایدهای داره؟
رفتم و خواستم برای آخرین بار ببوسمش لبم رو گذاشتم رو لبش که ......
__________________________
میدونم کمه 😗
با چیزی که دکتر گفت تونستم صدای شکستن قلبم رو بشنوم
تهیونگ: میشه بریم ببینیمش؟
دکتر: بله
تهیونگ: احساس میکنم این یچیزی رو داره پنهون میکنه (اینو یواش میگه جوری که فقط ات بشنوه)
ات: من نمیتونم بیام قدرت اینو ندارم که جنازه کوک رو ببینم
تهیونگ: ات پاشو
ات: نمیتونم
تهیونگ منو براید استایل بغلش کرد برد تو اتاقی که کوک داخلش بود روی تن بی جون کوک یه پارچه سفید بود
ات: کوک...
تهیونگ: عاممم..... تنهات میزارم تا راحت باشی
تهیونگ رفت و من بودم و یه جنازه
ات: کوک من معذرت میخوام خیلی تند پیش رفتم نباید اینجوری میکردم اصلا الان چه فایدهای داره؟
رفتم و خواستم برای آخرین بار ببوسمش لبم رو گذاشتم رو لبش که ......
__________________________
میدونم کمه 😗
۱۷.۳k
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.