My wild mafia پارت 28
جیمین دیگه عصبی شدم استرسم داشتم بهش گفتم
جیمین. بیببب گریه نکن درست حسابیی بگو چی شدههه
ات. هق خرگوشم هق همش تقصیر سگ توعه هق کشتش هق
جیمین نفس اسوده ای کشیدم سرشو بوس کردم
جیمین. بیبی من قلبم اومد تو دهنم فکر کردم چیزیتون شده چجوری مرد حالا خرگوشت
ات. هق خرگوشم گذاشتم تو حیاط هق تا بگرده هق سگت باز بود هق خرگوشمو تیکه پاره کرده بوددد 😭😭😭😭😭😭
جیمین. دورت بگردم خب عشقم چرا گذاشتی تو حیاط بهت گفتم نزار
ات. من چبدونستمم ک سگتتو ول کردی 🥺🥺
جیمین. میخوای برات سگ بگیرم هوم دوست داری
ات. اشکامو با استین پاک کردم واقعا برام میگیری
جیمین. معلومه ک میگیرم عشقم فقط تو گریه نکن باشه بیبی حالا هم پاشو برو دستو صورتتو بشور بدو
ات. باشههه گونشو بوسس کردم مرسیی هانیی
جیمین. ایی اجوما داشتم سکته میکردم
اجوما. باید عادت کنید اقا تو دوران حاملگی از این اتفاقا پیش میاد
جیمین. رفتم پیش بادیگاردی ک از الکس سگم نگه داری میکرد بهش گفتم مگه توو از اون لعنتی نگه داری نمیکنی پس حواست کجاست هااا
بادیگارد. ارباب رفتم براشون غذا بیارم
جیمین. ببین چقدرر گرسنش گذاشتی ک مجبور شده اون خرگوش بیچاررو بخوره از این ب بعد غذا باید همراهت باشه دفعه دیگه تکرار بشه خودم میکشمت فهمیدی
بادیگارد. بله ارباب
رفتم بالا ات داشت لباس میپوشید رفتم پیشش از پشت بغلش کردم دستمو گذاشتم رو شکمش نوازش کردم لبخند زد کمکش کردم لباس بپوشه دستشو گرفتم رفتیم سمت اسانسور عمارت بخاطر ات چون نباید زیاد پله بالا پایین میرفت سوار شدیم رفتیم پایین سوار ماشین شدیم رفتیم سمت فروشگاه حیواناات
ات
وارد شدیم با ذوق ب سگای پشمالو نگاه میکردیم ک چشمم خورد ب ی سگ چاعوچاعو خیلیییی ناز بوددد با ذوقق ب جیمین گفتم
ات. واییییی جیمییینااا من اون گوچولیووو میخواممم
جیمین. باشه بیب بریم بگیریم
رفتیم با هم اون سگو گرفتیم قلادشو بستم خیلیی ناز بود
ات. بنظرت اسمشو چی بزارم
جیمین.. اومممم نمیدونم هرچی خودت میخوای فقط دوباره ولش نکن تو حیاط
ات. باشههه اسمش میزارم جان گوگولییی مننن
رفتیم خونه جان خیلی تنبل بود تا رسیدیم رفت ی گوشه نشست منم داشتم شکلات میخوردمو فیلم نگا میکردم ک جیمین ی گاز گندهه از شکلاتم زد
ات. هعییی بدجنسس برا من بود برو برا خودت بگیرر خببب
جییمیین. اومم خیلی خوشمزس انقدر خسیس نباش دیگه
زبونموبراش دراز کردم
جیمین گفت ی کاری داره میره بیرون منم تا بیاد با جان سر گرم بودم شب بود جیمین با ی عالمههه وسایل اومد تو
ات. اینا چیه. جیمین. لباس بارداری
ات. وایی مرسیی هانیی
خیلی خسته بودم رفتم یکی از راحت ترین لباسایی ک جیمین گرفته بودو پوشیدم رفتم رو تخت اروم نشستم جیمینم بالا تنش لخت بود اومد رو تخت دراز کشید رفتم تو بغلش شکممو بوس کرد
جیمین. کی میشه این جوجه بدنیا بیاد
ات. حالاا فعلا س ماه دیگه موندههه بابایی
جیمین خندش گرفت همو بوسیدیم کم کم چشام گرم شد خوابیدم
جیمین
خواستم چزی بگم ک ات خوابیده بود خیلیی کیوت بود اروم بوسیدمش باورم نمیشد اصلا دختری ک از بچگی دوستش داشتم الان تو بغلم ب عنوان همسر باشه و چند وقت دیگه قرار پدر مادر بشیم اره من مافیای مغرور جلو همچین الهه ای کم میارم تمام قلبمو با کاراش تصاحب کرده زندگی یهو سوپرایزت میکنه تمام اتفاقای خوبو یدفعه نشونت میده منو ات خیلی سختی کشیدیم اما بالاخره ب هم نرسیم اینارو گفتم ک بدونیم پشت هرسختی بالاخره خوشحالی هست من با پرنسس زندگیم خیلی خوشحالم پدرو مادر امیدوارم شما هم با هم خوشحال باشید
پارت بعدو فردا میزارم اینم تند تند نوشتم عکسای سگا هم میززارم شب خوششش
جیمین. بیببب گریه نکن درست حسابیی بگو چی شدههه
ات. هق خرگوشم هق همش تقصیر سگ توعه هق کشتش هق
جیمین نفس اسوده ای کشیدم سرشو بوس کردم
جیمین. بیبی من قلبم اومد تو دهنم فکر کردم چیزیتون شده چجوری مرد حالا خرگوشت
ات. هق خرگوشم گذاشتم تو حیاط هق تا بگرده هق سگت باز بود هق خرگوشمو تیکه پاره کرده بوددد 😭😭😭😭😭😭
جیمین. دورت بگردم خب عشقم چرا گذاشتی تو حیاط بهت گفتم نزار
ات. من چبدونستمم ک سگتتو ول کردی 🥺🥺
جیمین. میخوای برات سگ بگیرم هوم دوست داری
ات. اشکامو با استین پاک کردم واقعا برام میگیری
جیمین. معلومه ک میگیرم عشقم فقط تو گریه نکن باشه بیبی حالا هم پاشو برو دستو صورتتو بشور بدو
ات. باشههه گونشو بوسس کردم مرسیی هانیی
جیمین. ایی اجوما داشتم سکته میکردم
اجوما. باید عادت کنید اقا تو دوران حاملگی از این اتفاقا پیش میاد
جیمین. رفتم پیش بادیگاردی ک از الکس سگم نگه داری میکرد بهش گفتم مگه توو از اون لعنتی نگه داری نمیکنی پس حواست کجاست هااا
بادیگارد. ارباب رفتم براشون غذا بیارم
جیمین. ببین چقدرر گرسنش گذاشتی ک مجبور شده اون خرگوش بیچاررو بخوره از این ب بعد غذا باید همراهت باشه دفعه دیگه تکرار بشه خودم میکشمت فهمیدی
بادیگارد. بله ارباب
رفتم بالا ات داشت لباس میپوشید رفتم پیشش از پشت بغلش کردم دستمو گذاشتم رو شکمش نوازش کردم لبخند زد کمکش کردم لباس بپوشه دستشو گرفتم رفتیم سمت اسانسور عمارت بخاطر ات چون نباید زیاد پله بالا پایین میرفت سوار شدیم رفتیم پایین سوار ماشین شدیم رفتیم سمت فروشگاه حیواناات
ات
وارد شدیم با ذوق ب سگای پشمالو نگاه میکردیم ک چشمم خورد ب ی سگ چاعوچاعو خیلیییی ناز بوددد با ذوقق ب جیمین گفتم
ات. واییییی جیمییینااا من اون گوچولیووو میخواممم
جیمین. باشه بیب بریم بگیریم
رفتیم با هم اون سگو گرفتیم قلادشو بستم خیلیی ناز بود
ات. بنظرت اسمشو چی بزارم
جیمین.. اومممم نمیدونم هرچی خودت میخوای فقط دوباره ولش نکن تو حیاط
ات. باشههه اسمش میزارم جان گوگولییی مننن
رفتیم خونه جان خیلی تنبل بود تا رسیدیم رفت ی گوشه نشست منم داشتم شکلات میخوردمو فیلم نگا میکردم ک جیمین ی گاز گندهه از شکلاتم زد
ات. هعییی بدجنسس برا من بود برو برا خودت بگیرر خببب
جییمیین. اومم خیلی خوشمزس انقدر خسیس نباش دیگه
زبونموبراش دراز کردم
جیمین گفت ی کاری داره میره بیرون منم تا بیاد با جان سر گرم بودم شب بود جیمین با ی عالمههه وسایل اومد تو
ات. اینا چیه. جیمین. لباس بارداری
ات. وایی مرسیی هانیی
خیلی خسته بودم رفتم یکی از راحت ترین لباسایی ک جیمین گرفته بودو پوشیدم رفتم رو تخت اروم نشستم جیمینم بالا تنش لخت بود اومد رو تخت دراز کشید رفتم تو بغلش شکممو بوس کرد
جیمین. کی میشه این جوجه بدنیا بیاد
ات. حالاا فعلا س ماه دیگه موندههه بابایی
جیمین خندش گرفت همو بوسیدیم کم کم چشام گرم شد خوابیدم
جیمین
خواستم چزی بگم ک ات خوابیده بود خیلیی کیوت بود اروم بوسیدمش باورم نمیشد اصلا دختری ک از بچگی دوستش داشتم الان تو بغلم ب عنوان همسر باشه و چند وقت دیگه قرار پدر مادر بشیم اره من مافیای مغرور جلو همچین الهه ای کم میارم تمام قلبمو با کاراش تصاحب کرده زندگی یهو سوپرایزت میکنه تمام اتفاقای خوبو یدفعه نشونت میده منو ات خیلی سختی کشیدیم اما بالاخره ب هم نرسیم اینارو گفتم ک بدونیم پشت هرسختی بالاخره خوشحالی هست من با پرنسس زندگیم خیلی خوشحالم پدرو مادر امیدوارم شما هم با هم خوشحال باشید
پارت بعدو فردا میزارم اینم تند تند نوشتم عکسای سگا هم میززارم شب خوششش
۶۱.۰k
۲۲ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.