فیک کوک (سرنوشت من)پارت۳۶
(۳ سال بعد)
از زبان نویسنده
خب خاله ا/ت به رحمت الهی رفت و همه ثروتش به ا/ت رسید و مدیریت شرکتی که توی سئول داشت هم ا/ت بر عهده گرفت.. همچنین سه سال پیش جونگ کوک بعد از جدایی از ا/ت رفت اما هیچکس جز تهیونگ نمیدونست جونگ کوک کجاست آنا و تهیونگ هم بخاطر ا/ت و کوک از هم جدا شدن.. اما جونگ کوک بعده سه سال قدرتمند تر از همیشه برگشت...و اما ادامه زندگی این دو👇👇👇
از زبان ا/ت
مرتیکه ( وکیل رو میگه ) صاف صاف جلوم وایستاده میگه شما تجربه مدیریت این شرکت رو ندارید
گفتم : اگر شما منو قبول ندارید اخراجید میتونید برید پیشه کسی که تجربه داره
وکیل به تته پته افتاد ولی من دیگه از حرفی که زده بودم بر نمیگشتم..فکر کنم این سومین نفریه که توی این ماه اخراج کردم.بعد از اینکه وکیل از اتاق خارج شد
آنا که کنارم وایستاده بود گفت : ا/ت زیاد تند نمیری این سومین نفریه که این ماه اخراج میکنیاا
یکم از قهوم رو خوردم و گفتم : کسی که رییاست منو قبول نداره بهتره اخراج بشه
گفت : ا/ت میخواستم یه چیزی بهت بگم
همینطوری که قهوه میخوردم و سرم تو لپ تاپ بود گفتم : بگو خب..چیشده ؟
انگار برای گفتنش یکم استرس داشت گفت : شنیدی جونگ کوک برگشته؟
برگشتم سمتش و با تعجب نگاش کردم..برگشته یعنی الان توی سئوله؟ اصلا به من چه هرجایی که میخواد باشه.. مثلاً که برام مهم نیست گفتم : خب که چی برگشته که برگشته
گفت : یعنی تو فکر نمیکنی وضعیت الان شریکامون ممکنه تقصیره اون باشه مثلاً امکانش هست
نزاشتم ادامه حرفش رو بگه گفتم : لطفاً بسه آنا نمیخوام چیزی درموردش بشنوم
گفت : باشه من دیگه برم
از زبان نویسنده
خب خاله ا/ت به رحمت الهی رفت و همه ثروتش به ا/ت رسید و مدیریت شرکتی که توی سئول داشت هم ا/ت بر عهده گرفت.. همچنین سه سال پیش جونگ کوک بعد از جدایی از ا/ت رفت اما هیچکس جز تهیونگ نمیدونست جونگ کوک کجاست آنا و تهیونگ هم بخاطر ا/ت و کوک از هم جدا شدن.. اما جونگ کوک بعده سه سال قدرتمند تر از همیشه برگشت...و اما ادامه زندگی این دو👇👇👇
از زبان ا/ت
مرتیکه ( وکیل رو میگه ) صاف صاف جلوم وایستاده میگه شما تجربه مدیریت این شرکت رو ندارید
گفتم : اگر شما منو قبول ندارید اخراجید میتونید برید پیشه کسی که تجربه داره
وکیل به تته پته افتاد ولی من دیگه از حرفی که زده بودم بر نمیگشتم..فکر کنم این سومین نفریه که توی این ماه اخراج کردم.بعد از اینکه وکیل از اتاق خارج شد
آنا که کنارم وایستاده بود گفت : ا/ت زیاد تند نمیری این سومین نفریه که این ماه اخراج میکنیاا
یکم از قهوم رو خوردم و گفتم : کسی که رییاست منو قبول نداره بهتره اخراج بشه
گفت : ا/ت میخواستم یه چیزی بهت بگم
همینطوری که قهوه میخوردم و سرم تو لپ تاپ بود گفتم : بگو خب..چیشده ؟
انگار برای گفتنش یکم استرس داشت گفت : شنیدی جونگ کوک برگشته؟
برگشتم سمتش و با تعجب نگاش کردم..برگشته یعنی الان توی سئوله؟ اصلا به من چه هرجایی که میخواد باشه.. مثلاً که برام مهم نیست گفتم : خب که چی برگشته که برگشته
گفت : یعنی تو فکر نمیکنی وضعیت الان شریکامون ممکنه تقصیره اون باشه مثلاً امکانش هست
نزاشتم ادامه حرفش رو بگه گفتم : لطفاً بسه آنا نمیخوام چیزی درموردش بشنوم
گفت : باشه من دیگه برم
۱۳۶.۹k
۱۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.