عشق در یک نگاه❤🍷

عشق در یک نگاه❤🍷
پارت 13
شعار:.... ننت اگه اصکی بری❤🍷

سو
ملیس و رجب رفتن.
ییعیتم تو اتاق لیزگه بود.
من بودم و اونور
تصمیم گرفتم تا دیر نشده بهش بگم دوستش دارم.
_اونور
_جا... بله
_یچیز میخاستم بگم
_منم...
_خب اول تو بگو
_تو بگو

_بگو دیگه
_باشه
من... من چند وقتیه ازت خوشم میاد
_م.. منم
اونور وفتی گفتم منم بغلم کرد و گفت
_خوشحال شدم ک مال من شدی...
1ماه بعد
ییعیت
خونه لیزگه دعوت بودم.
شام دعوت کرده بود منو
اماده شدم و یه ایتایل گنگ زدم از خونه رفتم بیرون.
وقتی رسیدم در زدم و درو که باز کرد محوش شدم
چقدرر قشنگ شده بود.
وارد شدم و غذا خوردیم و بعدش فیلم عاشقانه دیدیم و هنگام دیدم فیلم مشروب میخوردیم انقدر خوردیم صگ مست بودیم.
فیلم عاشقانه رسید به صحنه کیس و رابـ‌طه.
نگاهی به لیزگه انداختم ک سرشو تکون داد.
انداختمش رو مبل و خیمه زدم روش و لباشو بوسیدم.
سرمو اوردم بالا و به چشاش نگاه کردم و با صدای خیلیی ارومی گفتم
_میخای مال خودم کنمت؟
_زود نیست؟
_فکر نکنم...
_باشه امادم
ادامه دارد