+خوب بریم خرید من به مامان بابا هامون گفتم که تو حساب شما
+خوب بریم خرید من به مامان بابا هامون گفتم که تو حساب شما دو تا پول بریزند
_خوب نانامی من برم گوشی رو جواب بدم
+برو ،چویا تو جای سراغ داری
&اره برین اکیهو آنجا خوبه
_بله
موری~دازای یک خبر دارم پس بیان دفتر من
_اگه خبر بعد هستش بزار برای بعد چون امروز تولد نانامی هستش
~باشه پس فردا بیان جانه
_جانه
+دازای بریم
_بریم ، هنوز نمیدونم میخواد چی بگه نکنه چیزی شده خوب نباید به روی خودم بیارم
+دازای چیزی شده
_نه
+خوب میخوایم بریم اکیهو ،من تم تولدم رو میخوام سیاه و قرمز کنم
_چویا تو برو لوازم تولد بخر منم میرم دنبال لباس
&باشه
+دازای بریم لباس فروشی مافیا
_باشه
+دازای این لباس خوشگله «این لباسی که نانامی انتخاب کرد مال خوانواده ایکس جاسوس هستم با همون لباس آدم کوشی یور»
_ برو بپوشش
+باشه ،رفتم لباس پوشیدم که دازای در هنگام لباس پوشیدن اومد تو ، دازای برو بیرون
_چرا
+چون دارم لباسمو عوض میکنم
_خوب منم دارم کمکت میکنم
+باش
_اول دکمه های لباسشو در آورم و بعد شلوارشو ،نانامی تو چند سالته ؟
+امروز یازده سالم میشه چطور
_اخه خیلی سینه هات درشتن
+دازای خیلی منحرفی
_خوب یه لمس کنم
+نه
_لطفا
+نه
_خواهش •~•
+باشه ولی چون دوست دارم
_ارگاتو ، خوب بند سوتین اونو در آوردم و و یکی رو تو دهنم میکردم و اون یکی رو ماساژ دادم سوتین رو بستم ، نانامی سینه هات خیلی خوش مزه هستش خوش به حال بچت
+خوب میدونم خوشمزه ولی هنوزم به نظرم جاییاینجا جایش نبود
_خوب لباسش رو پوشیدم ، ن خون دماغ شدم ذنانامی خیلی جذاب شدی بریم همینو بخریم
+باشه ،دازای بریم پیش چویا
&خوب خیلی خستم کلی وسایل خریدم و چند تا کارت تولد
+چویا بریم خونه
&باشه ، تا می باید ادای این هارو در بیارم من عاشق نانامی هستم ولی باید مثل یک دوست عمل کنم
+من برم کارت هارو درست کنم و تو و چویا برین تزیین کنید خونرو تزیین کند
_های
&های
_خوب چویا تو برو انور رو ریسه بزن من این ور
&چرا من باید حذف تورو گوش کنم
+ چویا لطفاً این با ر وقت
&باشه وقت این بار
+ارگاتو
چند ساعت بعد
خوب اینها هم تموم کردم کار تزیین ها تموم شد
_اره خوب بریم این کارت هارو بخش کنیم
+باشه
رینگ رینگ
+من رو باز کردم دیدم کیکم اومد ،ممنونم
_خوب کیک رسید منم به چویا گفتم که کارت هارو بخش کنه
&خوب تموم شد
•^•+چه سریع
رینگ رینگ سلام موری سلام اگاتاوا
+من میرم لباس بپوشم _منم میام
+نه ،مم رفتم
_خ.ب همه اومدند
خوب لباسمو پوشیدم و آرایش کردم و از پله ها پایین اومدم همه خون دماغ شدن حتی +موری
خوب خانم کوچولو زیبا شدی
+ممنون
چند سا
_خوب نانامی من برم گوشی رو جواب بدم
+برو ،چویا تو جای سراغ داری
&اره برین اکیهو آنجا خوبه
_بله
موری~دازای یک خبر دارم پس بیان دفتر من
_اگه خبر بعد هستش بزار برای بعد چون امروز تولد نانامی هستش
~باشه پس فردا بیان جانه
_جانه
+دازای بریم
_بریم ، هنوز نمیدونم میخواد چی بگه نکنه چیزی شده خوب نباید به روی خودم بیارم
+دازای چیزی شده
_نه
+خوب میخوایم بریم اکیهو ،من تم تولدم رو میخوام سیاه و قرمز کنم
_چویا تو برو لوازم تولد بخر منم میرم دنبال لباس
&باشه
+دازای بریم لباس فروشی مافیا
_باشه
+دازای این لباس خوشگله «این لباسی که نانامی انتخاب کرد مال خوانواده ایکس جاسوس هستم با همون لباس آدم کوشی یور»
_ برو بپوشش
+باشه ،رفتم لباس پوشیدم که دازای در هنگام لباس پوشیدن اومد تو ، دازای برو بیرون
_چرا
+چون دارم لباسمو عوض میکنم
_خوب منم دارم کمکت میکنم
+باش
_اول دکمه های لباسشو در آورم و بعد شلوارشو ،نانامی تو چند سالته ؟
+امروز یازده سالم میشه چطور
_اخه خیلی سینه هات درشتن
+دازای خیلی منحرفی
_خوب یه لمس کنم
+نه
_لطفا
+نه
_خواهش •~•
+باشه ولی چون دوست دارم
_ارگاتو ، خوب بند سوتین اونو در آوردم و و یکی رو تو دهنم میکردم و اون یکی رو ماساژ دادم سوتین رو بستم ، نانامی سینه هات خیلی خوش مزه هستش خوش به حال بچت
+خوب میدونم خوشمزه ولی هنوزم به نظرم جاییاینجا جایش نبود
_خوب لباسش رو پوشیدم ، ن خون دماغ شدم ذنانامی خیلی جذاب شدی بریم همینو بخریم
+باشه ،دازای بریم پیش چویا
&خوب خیلی خستم کلی وسایل خریدم و چند تا کارت تولد
+چویا بریم خونه
&باشه ، تا می باید ادای این هارو در بیارم من عاشق نانامی هستم ولی باید مثل یک دوست عمل کنم
+من برم کارت هارو درست کنم و تو و چویا برین تزیین کنید خونرو تزیین کند
_های
&های
_خوب چویا تو برو انور رو ریسه بزن من این ور
&چرا من باید حذف تورو گوش کنم
+ چویا لطفاً این با ر وقت
&باشه وقت این بار
+ارگاتو
چند ساعت بعد
خوب اینها هم تموم کردم کار تزیین ها تموم شد
_اره خوب بریم این کارت هارو بخش کنیم
+باشه
رینگ رینگ
+من رو باز کردم دیدم کیکم اومد ،ممنونم
_خوب کیک رسید منم به چویا گفتم که کارت هارو بخش کنه
&خوب تموم شد
•^•+چه سریع
رینگ رینگ سلام موری سلام اگاتاوا
+من میرم لباس بپوشم _منم میام
+نه ،مم رفتم
_خ.ب همه اومدند
خوب لباسمو پوشیدم و آرایش کردم و از پله ها پایین اومدم همه خون دماغ شدن حتی +موری
خوب خانم کوچولو زیبا شدی
+ممنون
چند سا
۳.۳k
۲۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.