پارت ۱۳
شوگا : بالاخره پیدات کردم ا/تم
دستامو دورش محکم حلقه کردم
به سختی لبامو از هم باز کردم
ا/ت : شو .... شوگاا
که بغضم شکست
شوگا: هیششش.... گریه نکن پرنسسم
می خواست من و از خودش جدا کنه که محکم تر چسبیدم بهش
شوگا : میشه ولم کنی یکم صورت خوشگلتو ببینم؟
آروم ازش جدا شدم سرم پایین بود
شوگا دستشو رو چونم گذاشت و به بالا هدایت کرد
به چشمای اشکیم نگاه کرد و اشکامو با دستش پاک کرد
شوگا : دلم برات تنگ شده بود پرنسسم
ا/ت: م...من بیشتر
شوگا: گفتم گریه نکن پرنسسم قلبم طاقت گریتو نداره
دوباره محکم بغلش کردم که صدای سرفه های الکی سولی به گوشم رسید
از شوگا جدا شدم و به سمت سولی برگشتم
ا/ت: سولی، شوگا داداشم و اوپا دوستم سولی
شوگا احترامی گذاشت و سولی هم پشبندش احترام گذاشت
سولی : خوشبختم از آشنایی تون
نگاهی به ماشین شوگا کردم پس پولدار بود
شوگا : بعدن تفریح می کنیم فسقلی، می خواستین برین خرید؟؟
ا/ت: خب ... خرید نه چون...
شوگا : چون چی؟؟
............
🥱🥱
دستامو دورش محکم حلقه کردم
به سختی لبامو از هم باز کردم
ا/ت : شو .... شوگاا
که بغضم شکست
شوگا: هیششش.... گریه نکن پرنسسم
می خواست من و از خودش جدا کنه که محکم تر چسبیدم بهش
شوگا : میشه ولم کنی یکم صورت خوشگلتو ببینم؟
آروم ازش جدا شدم سرم پایین بود
شوگا دستشو رو چونم گذاشت و به بالا هدایت کرد
به چشمای اشکیم نگاه کرد و اشکامو با دستش پاک کرد
شوگا : دلم برات تنگ شده بود پرنسسم
ا/ت: م...من بیشتر
شوگا: گفتم گریه نکن پرنسسم قلبم طاقت گریتو نداره
دوباره محکم بغلش کردم که صدای سرفه های الکی سولی به گوشم رسید
از شوگا جدا شدم و به سمت سولی برگشتم
ا/ت: سولی، شوگا داداشم و اوپا دوستم سولی
شوگا احترامی گذاشت و سولی هم پشبندش احترام گذاشت
سولی : خوشبختم از آشنایی تون
نگاهی به ماشین شوگا کردم پس پولدار بود
شوگا : بعدن تفریح می کنیم فسقلی، می خواستین برین خرید؟؟
ا/ت: خب ... خرید نه چون...
شوگا : چون چی؟؟
............
🥱🥱
۲۷.۶k
۱۳ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.