وقتی صدای بغض کردنشو شنیدم به خودم تااااتونستم لعنت فرستا
وقتی صدای بغض کردنشو شنیدم به خودم تااااتونستم لعنت فرستادم بهش گفتم: بورام تو از مشکلات من خبر نداری میشه الان بهش گیر ندی؟ آخرین باری که به خاطرش گیر دادی تا یک ماه اصلاً طرفم نمیاومدی هر چقدم بهت سلام میکردم اصلاً انگار نه انگار انگار که ایرپاد تو گوشت بود من که کسی تو نکشته بودم یا با تو کاری نکرده بودم خب به منم حق بده میدونی چقدر دلم برات تنگ شده بود جینا همش میگفتش که اون لیاقت این همه گریه کردنو نداره در ضمن خودت چت شده؟(با گریه سگییی)
همه حرفامو با بغض گوش میکرد عضی وقتا یه هینی هم میکشید اما وقتی آخرین جمله رو شنید سرشو تند تند تکون داد اخماش رفت تو هم اولین بار بود که گریه اش رو میدیدم
همون لحظه پرستار وارد اتاق شد از وضعیت من و بورام نگران شد شروع کرد جیغ جیغ کردن و گفت مگه شما سرم ندارین مگه شما نفس تنگی ندارین برای چی الان ماسک تنفستونو برداشتین ر ضمن مگه شما دوتا همو میشناسین آهاااااا اون دختر خانم به یکی از همکارا گفتش که من اتاق شما دوتا رو یکی کنم خب فکر کنم تو (اشاره به یونجی) حالت بهتره میتونی بری اگه دلت میخواد اگه احساس میکنی حالت بده بازم هنوز بازم میخوای من برات سرمتو بازم بزنم بخواب ولی خانم خوشگله ( اشاره به بورام) تو حالا حالاها اینجا مهمون مایی انقدرهم فشار عصبی به خودت وارد نکن الان فکر کنم به خاطر فشارهای عصبیت حدود شونزدهمین باره که اومدی اینجا البته سریای پیش خیلی سریع خوب میشدی ولی این سری متأسفانه خیلی بد خیمتره بینم شما دو تا خوشگلا همدیگه رو میشناسین؟
هر وقت پرستار میگفت خوشگل بورام و یونجی عین لبو سرخ میشدن
گفتم : ب..بله
پرستاره گفت خب من میرم دیگه مزاحمتون نمیشم
به محض اینکه رفت سرمو با شتاب پرت کردم سمت بورام گفتم: اون پرستار الان چی گفت فشار عصبی دیگه چیه ۱۶ بار برای چی اومدی بیمارستان چرا ما در طول مدرسه نفهمیدیم که تو این مشکلا رو داری
بورام:م...من از یه موقع به بعد اینجوری ش..شدم هق هق
دقیقاً نمیدونم از کی ولی از همون موقع تو هم اومدی باهام آشنا شدی و الان من تو رو به عنوان رل رسمی خودم علام میکنم ( گریه ولی آخرش خنده)
و در مورد اینکه اون موقع باهات انقدر بد رفتاری میکردم هق و بهت اهمیت نمیدادم معذرت میخوام دونستم تو هم تحت فشاری اما خب دلم نمیخواست یکی از هق افراد عزیزم براش همچین اتفاقی بیفته و به هیچ دلیلی و بدون چون و چرا رگشو هق بزنه حالا میشه هق بگی چرا رگتو زدی؟(گریه)
یونجی: خوب من اولین بار که رگمو زدم ۱۱ سالم بود فشار خانواده روم بود
بقیه برای بعد
والپیپر عوض شد قشنگه؟ یا همون قبلی ؟
همه حرفامو با بغض گوش میکرد عضی وقتا یه هینی هم میکشید اما وقتی آخرین جمله رو شنید سرشو تند تند تکون داد اخماش رفت تو هم اولین بار بود که گریه اش رو میدیدم
همون لحظه پرستار وارد اتاق شد از وضعیت من و بورام نگران شد شروع کرد جیغ جیغ کردن و گفت مگه شما سرم ندارین مگه شما نفس تنگی ندارین برای چی الان ماسک تنفستونو برداشتین ر ضمن مگه شما دوتا همو میشناسین آهاااااا اون دختر خانم به یکی از همکارا گفتش که من اتاق شما دوتا رو یکی کنم خب فکر کنم تو (اشاره به یونجی) حالت بهتره میتونی بری اگه دلت میخواد اگه احساس میکنی حالت بده بازم هنوز بازم میخوای من برات سرمتو بازم بزنم بخواب ولی خانم خوشگله ( اشاره به بورام) تو حالا حالاها اینجا مهمون مایی انقدرهم فشار عصبی به خودت وارد نکن الان فکر کنم به خاطر فشارهای عصبیت حدود شونزدهمین باره که اومدی اینجا البته سریای پیش خیلی سریع خوب میشدی ولی این سری متأسفانه خیلی بد خیمتره بینم شما دو تا خوشگلا همدیگه رو میشناسین؟
هر وقت پرستار میگفت خوشگل بورام و یونجی عین لبو سرخ میشدن
گفتم : ب..بله
پرستاره گفت خب من میرم دیگه مزاحمتون نمیشم
به محض اینکه رفت سرمو با شتاب پرت کردم سمت بورام گفتم: اون پرستار الان چی گفت فشار عصبی دیگه چیه ۱۶ بار برای چی اومدی بیمارستان چرا ما در طول مدرسه نفهمیدیم که تو این مشکلا رو داری
بورام:م...من از یه موقع به بعد اینجوری ش..شدم هق هق
دقیقاً نمیدونم از کی ولی از همون موقع تو هم اومدی باهام آشنا شدی و الان من تو رو به عنوان رل رسمی خودم علام میکنم ( گریه ولی آخرش خنده)
و در مورد اینکه اون موقع باهات انقدر بد رفتاری میکردم هق و بهت اهمیت نمیدادم معذرت میخوام دونستم تو هم تحت فشاری اما خب دلم نمیخواست یکی از هق افراد عزیزم براش همچین اتفاقی بیفته و به هیچ دلیلی و بدون چون و چرا رگشو هق بزنه حالا میشه هق بگی چرا رگتو زدی؟(گریه)
یونجی: خوب من اولین بار که رگمو زدم ۱۱ سالم بود فشار خانواده روم بود
بقیه برای بعد
والپیپر عوض شد قشنگه؟ یا همون قبلی ؟
۱.۲k
۲۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.