Part16
سانا:نمیتونم بیام!
_.......
سانا:حرفی برای زدن با تو ندارم جئون روز خوش!
کوک:پدر چی میگفت!؟
سانا:نمیدونم میخواست ببینمتم
کوک:بهتره با دیدنش نری از پیشش برگشتم
سانا:پس خبر داری!(از قهوش کمی خورد)
کوک:انگار دوباره با سیاست مدارا به مشکل خورده!
سانا:که اینطور!خیلی کنجکاوم باز برای چی؟(پوزخند)
نامجون:چرا باید برای حل کردن مشکل از تو کمک بخواد؟
هر دو خیره بهم نگاه کردن و بعد بهم انگار سوالی پرسیده بودم که انتظار شنیدنش رو نداشتن
کوک:به عنوان وکیل!(جدی)
نامجون:که اینطور کمکی ازم ساخته بود روم حساب کن کوک!(ماگ بدست)
تمام مدتی که اونجا بودم سانا توی فکر بود بعضا پوزخند میزد توی افکراش... شاید برای من اونجور بود
آخر هفته کوک و سانا رو به دورهمیمون دعوت کردم و اونام قبول کردن
سه روز بعد
دادگاه توی سکوتی عظیم فرو رفته بود..
انگار که کسی قادر به حرف زدن نبود....
قاضی پرونده یعنی جئون جنگکوک سخت درحال برسی برگه های توی دستش بود و بعضا اونا رو برای پرسیدن نظر و جواب قطعی به همکاراش نشون میداد
کوک:از بابت این که همه چی طبق گفته ما شده بود خوشحال بودم درحال اتمام برگه بودم که با صدای لنا بدون بلند کردن سرم بهش نگاه کردم
لنا:جناب قاضی خوندن یک پرونده که اینقدر زمان نمیبره!(حرصی)
کوک:فکر میکردم قاضی منم! (خونسرد نگاهش کرد و بعد به کاغذ خیره شد )
کوک:.......باتوجه به مدرک های ارائه شده توسط آزمایشگاه و پزشک قانونی.......
خوب بود کمی کرم بریزم نه؟کمی با سکوت کشش دادم و با نگاه اندر سفینه ای به هر دو طرف نگاهی کردم هیونگ رسما داشت عرق میریخت پوزخندی بهش زدم و بعد گفتم
بچه متعلق به جناب کیم نبوده همچنین دی ان ای که توسط پزشک قانونی از خانم بایان یافته شده متعلق به جناب کیم نبوده
با توجه به اتهامات الیه جناب کیم نامجون
خانم لنا بایان محکوم به ۵ سال حبس میباشد و اگ...
لنا:اما آقای قاضیی این درست نیست (عصبی)
کوک:صبر داشته باشید خانم بایان(عصبی)
و اگر اقای کیم رضایت بدن مسئله با طلاق نامه حل خواهد شد!....جناب کیم؟!(رو به نامجون!)
نامجون :اقای قاضی اگه با یک طلاق پاشو از زندگیم میکشه بیرون بله راضیم!(اخم )
لنا:پامو بکشم بیرون؟ انگار یادت رفته فامیلی من بود که تو رو به اوج رسوند!(سلیطه بازی)
اگه تصمیم ازدواج رو پدر تو و پدر من نمیگرفت الان کسی نبودی کیم!
نامجوت:اصالت خانواده و من نیاز به بیان نیس
وکیل لنا:جناب قاضی تمام اتهامات در مورد شرکت کاملا اشتباهه چرا باید سودی که توسط موکلم به شرکت ایشون رسیده رو نابود کنه و یا دست به جاسوسی بزنه!
لنا:(پوزخند)
_.......
سانا:حرفی برای زدن با تو ندارم جئون روز خوش!
کوک:پدر چی میگفت!؟
سانا:نمیدونم میخواست ببینمتم
کوک:بهتره با دیدنش نری از پیشش برگشتم
سانا:پس خبر داری!(از قهوش کمی خورد)
کوک:انگار دوباره با سیاست مدارا به مشکل خورده!
سانا:که اینطور!خیلی کنجکاوم باز برای چی؟(پوزخند)
نامجون:چرا باید برای حل کردن مشکل از تو کمک بخواد؟
هر دو خیره بهم نگاه کردن و بعد بهم انگار سوالی پرسیده بودم که انتظار شنیدنش رو نداشتن
کوک:به عنوان وکیل!(جدی)
نامجون:که اینطور کمکی ازم ساخته بود روم حساب کن کوک!(ماگ بدست)
تمام مدتی که اونجا بودم سانا توی فکر بود بعضا پوزخند میزد توی افکراش... شاید برای من اونجور بود
آخر هفته کوک و سانا رو به دورهمیمون دعوت کردم و اونام قبول کردن
سه روز بعد
دادگاه توی سکوتی عظیم فرو رفته بود..
انگار که کسی قادر به حرف زدن نبود....
قاضی پرونده یعنی جئون جنگکوک سخت درحال برسی برگه های توی دستش بود و بعضا اونا رو برای پرسیدن نظر و جواب قطعی به همکاراش نشون میداد
کوک:از بابت این که همه چی طبق گفته ما شده بود خوشحال بودم درحال اتمام برگه بودم که با صدای لنا بدون بلند کردن سرم بهش نگاه کردم
لنا:جناب قاضی خوندن یک پرونده که اینقدر زمان نمیبره!(حرصی)
کوک:فکر میکردم قاضی منم! (خونسرد نگاهش کرد و بعد به کاغذ خیره شد )
کوک:.......باتوجه به مدرک های ارائه شده توسط آزمایشگاه و پزشک قانونی.......
خوب بود کمی کرم بریزم نه؟کمی با سکوت کشش دادم و با نگاه اندر سفینه ای به هر دو طرف نگاهی کردم هیونگ رسما داشت عرق میریخت پوزخندی بهش زدم و بعد گفتم
بچه متعلق به جناب کیم نبوده همچنین دی ان ای که توسط پزشک قانونی از خانم بایان یافته شده متعلق به جناب کیم نبوده
با توجه به اتهامات الیه جناب کیم نامجون
خانم لنا بایان محکوم به ۵ سال حبس میباشد و اگ...
لنا:اما آقای قاضیی این درست نیست (عصبی)
کوک:صبر داشته باشید خانم بایان(عصبی)
و اگر اقای کیم رضایت بدن مسئله با طلاق نامه حل خواهد شد!....جناب کیم؟!(رو به نامجون!)
نامجون :اقای قاضی اگه با یک طلاق پاشو از زندگیم میکشه بیرون بله راضیم!(اخم )
لنا:پامو بکشم بیرون؟ انگار یادت رفته فامیلی من بود که تو رو به اوج رسوند!(سلیطه بازی)
اگه تصمیم ازدواج رو پدر تو و پدر من نمیگرفت الان کسی نبودی کیم!
نامجوت:اصالت خانواده و من نیاز به بیان نیس
وکیل لنا:جناب قاضی تمام اتهامات در مورد شرکت کاملا اشتباهه چرا باید سودی که توسط موکلم به شرکت ایشون رسیده رو نابود کنه و یا دست به جاسوسی بزنه!
لنا:(پوزخند)
۵.۹k
۱۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.