پارت دو
پارت دو
" مرد رویایی من "
( بچه ها شما برین منم میام
مغز یورا : یعنی میخوان با هم کجا برن؟کاش میتونستم تعقیبشون کنم
* یورا چرا انقدر تو فکری؟
+ هیچی بریم کتابخونه باید درس بخونیم
*باشه بریم منم تو ریاضی مشکل دارم
😂😂+
از دید نویسنده : یورا و آیو رفتن کتابخونه و شروع کردن به تمرین و چند ساعت بعد جنی هم اومد
+ آیو جنی هم اومد
( سلامممم
* عه تموم شد کارتون؟
( اره من و تهیونگ رفتیم اونجا ببینیم چه خبره
مغز یورا : پس اسمش تهیونگ بود
( چرا تو فکری یورا؟
*کلا از وقتی اون پسره رو دیده اینجوریه
( نکنه روش کراشی؟
+ نه بابا چی میگی تو " اخه دروغ در چه حد😐 "
- سلام دخترا
( تهیونگ؟ تو اینجا چیکار میکنی؟
* من گفتم بیاد تا بهم تو ریاضی کمک کنه
از دید نویسنده : یورا دست و پاش رو گم کرد و شروع کرد به چرت و پرت گفتن ولی تهیونگ فقط میخندید
- میگم تو دیوونه ای؟
+ اره دیوونه تو...نه یعنی نه دیوونه نیستم چطور؟
- اخه...هیچی ولش کن
+ اخه چی؟
- هیچی
( اوووو بچه ها با هم خوب باشین
*راست میگه اولین باره با هم یه جا اومدیم پس با هم کنار بیاین
از دید یورا : اون روز واقعا خیلی خوب نبود ولی دوباره قرار شد بریم یه رستوران چهار نفری شام بخوریم فکر کنم دوستش هم بیاد " جونگ کوک " فکر نکنم دوستش زیاد جذاب باشه مثل تهیونگ
+ یعنی واقعا جذابه؟
" علامت جونگ کوک < "
از دید نویسنده : یورا ، آیو ، جنی ، تهیونگ و دوستش با هم رفتن رستوران
از دید یورا : د...دوستش واقعا خیلی جذاب تر از خودشه
+ س...س...سلام من یورا هستم
< سلام من جونگ کوک هستم از دیدنتون خوشبختم
- خب حالا که اشنا شدین بریم سر میز شام
از دید یورا : شام خوردیم و قرار شد من حساب کنم ولی جونگ کوک نزاشت واقعا خیلی جنتلمنه
+ من حساب میکنم
< نه من میخوام حساب کنم لطفا بزارین خودم حساب کنم
+ ب...ب...ب... باشه
از دید یورا : زبونم میگرفت نمیدونستم چی باید بگم هول شده بودم واقعا خیلی خوشتیپ و جنتلمن بود دلم میخواست بهش بگم با هم قرار بزاریم ولی اولین دیدارمون بود یهو تهیونگ دستمو گرفت من رو برد یه گوشه
- تو از جونگ کوک خوشت میاد؟
+ به تو چه
- اصلا چرا باید از اون خوشت بیاد؟؟؟اون چی داره مگهههه؟؟؟؟
+ چرا سرم داد میزنی؟ تو کی هستی که انتخاب کنی کی رو دوست داشته باشم؟؟؟
- من کسیم که دوست داره
+ چ...چی؟
- میگم دوست دارم
+ یعنی چی؟ تو مگه جنی رو دوست نداری؟؟؟؟
- کی گفته من جنی رو دوست دارم؟
+ خودش
- من تورو دوست دارم
از دید یورا : باور نمیکردم چون اون جوری باهام برخورد میکرد انگار دشمنشم و اون شب بهم گفت دوستم داره واقعا باورش سخته من نمیتونستم ردش کنم چون خودمم یه حسایی بهش داشتم نمیدونستم چیکار کنم
ادامه رو بعدا میزارم اوکی؟
پیج دومم
https://wisgoon.com/your_babygirl
" مرد رویایی من "
( بچه ها شما برین منم میام
مغز یورا : یعنی میخوان با هم کجا برن؟کاش میتونستم تعقیبشون کنم
* یورا چرا انقدر تو فکری؟
+ هیچی بریم کتابخونه باید درس بخونیم
*باشه بریم منم تو ریاضی مشکل دارم
😂😂+
از دید نویسنده : یورا و آیو رفتن کتابخونه و شروع کردن به تمرین و چند ساعت بعد جنی هم اومد
+ آیو جنی هم اومد
( سلامممم
* عه تموم شد کارتون؟
( اره من و تهیونگ رفتیم اونجا ببینیم چه خبره
مغز یورا : پس اسمش تهیونگ بود
( چرا تو فکری یورا؟
*کلا از وقتی اون پسره رو دیده اینجوریه
( نکنه روش کراشی؟
+ نه بابا چی میگی تو " اخه دروغ در چه حد😐 "
- سلام دخترا
( تهیونگ؟ تو اینجا چیکار میکنی؟
* من گفتم بیاد تا بهم تو ریاضی کمک کنه
از دید نویسنده : یورا دست و پاش رو گم کرد و شروع کرد به چرت و پرت گفتن ولی تهیونگ فقط میخندید
- میگم تو دیوونه ای؟
+ اره دیوونه تو...نه یعنی نه دیوونه نیستم چطور؟
- اخه...هیچی ولش کن
+ اخه چی؟
- هیچی
( اوووو بچه ها با هم خوب باشین
*راست میگه اولین باره با هم یه جا اومدیم پس با هم کنار بیاین
از دید یورا : اون روز واقعا خیلی خوب نبود ولی دوباره قرار شد بریم یه رستوران چهار نفری شام بخوریم فکر کنم دوستش هم بیاد " جونگ کوک " فکر نکنم دوستش زیاد جذاب باشه مثل تهیونگ
+ یعنی واقعا جذابه؟
" علامت جونگ کوک < "
از دید نویسنده : یورا ، آیو ، جنی ، تهیونگ و دوستش با هم رفتن رستوران
از دید یورا : د...دوستش واقعا خیلی جذاب تر از خودشه
+ س...س...سلام من یورا هستم
< سلام من جونگ کوک هستم از دیدنتون خوشبختم
- خب حالا که اشنا شدین بریم سر میز شام
از دید یورا : شام خوردیم و قرار شد من حساب کنم ولی جونگ کوک نزاشت واقعا خیلی جنتلمنه
+ من حساب میکنم
< نه من میخوام حساب کنم لطفا بزارین خودم حساب کنم
+ ب...ب...ب... باشه
از دید یورا : زبونم میگرفت نمیدونستم چی باید بگم هول شده بودم واقعا خیلی خوشتیپ و جنتلمن بود دلم میخواست بهش بگم با هم قرار بزاریم ولی اولین دیدارمون بود یهو تهیونگ دستمو گرفت من رو برد یه گوشه
- تو از جونگ کوک خوشت میاد؟
+ به تو چه
- اصلا چرا باید از اون خوشت بیاد؟؟؟اون چی داره مگهههه؟؟؟؟
+ چرا سرم داد میزنی؟ تو کی هستی که انتخاب کنی کی رو دوست داشته باشم؟؟؟
- من کسیم که دوست داره
+ چ...چی؟
- میگم دوست دارم
+ یعنی چی؟ تو مگه جنی رو دوست نداری؟؟؟؟
- کی گفته من جنی رو دوست دارم؟
+ خودش
- من تورو دوست دارم
از دید یورا : باور نمیکردم چون اون جوری باهام برخورد میکرد انگار دشمنشم و اون شب بهم گفت دوستم داره واقعا باورش سخته من نمیتونستم ردش کنم چون خودمم یه حسایی بهش داشتم نمیدونستم چیکار کنم
ادامه رو بعدا میزارم اوکی؟
پیج دومم
https://wisgoon.com/your_babygirl
۸.۹k
۲۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.