پارت ۴
ویو میونگ
با جونگ کوک توافق کردیم تو یه خونه زندگی کنیم
من رفتم تو خونه قبلیمون که مال جونگ کوکه
همینطوری ماه ها
باهم زندگی میکردیم
و حالمون خوب بود با این که هیچ حسی به هم نداشتیم
امروز قرار بود با جونگ کوک برم
بیرون
یه کراپ تاپ مشکی
و شلوار بگ و کت لی روش پوشیدم
چون من زیاد لباسای دخترونه نمیپوشم
کفشم یه کتونی پوشیدم
گوشیم زنگ خورد
_بیا پایین
+باشه
ویو جونگ کوک
من دوباره عاشقش شده بودم
و نمیتونستم کاری کنم
پس تصمیم گرفتم بهش بگم و اعتراف کنم
پس برای همین
رفتم یه تیشرت مشکی لش
و یه شلوار پارچه ای آزاد
پوشیدم و از خونه خارج شدم
به سمت دریا رفتم و اونجارو با بادکنک تزئین کردم
رفتم دنبالش من بهش نگفتم که کجا میریم
اون عاشق دریاست
برای همین اونجارو انتخواب کردم
بهش گفتم بیاد پایین و
اومد مثل همیشه زیبا بود
+سلام
_سلام بریم؟
+آره
حرکت کردیم به سمت دریا
رسیدیم
رفتم درو براش باز کردم
پیاده شد
رفتیم همونجایی که تزئین کردم تعجب کرده بود تا میخواست چیزی بگه حلقه و
از تو جیبم در آوردم
و جلوش زانو زدم
_دوباره عاشقم میشی؟
+من همیشه عاشقتم
و پرید بغلم منم متقابلن بغلش کردم
از اون زمان دو سال میگذره و بچه ما بدنیا اومد
تو این دو سال از علاقم به میونگ
کم که نشد بیشترم شد
خیلی خوشحالم که
اون موقع بهش اعتراف کردم
ما فقط نیاز به
زمان داشتیم
پایان
با جونگ کوک توافق کردیم تو یه خونه زندگی کنیم
من رفتم تو خونه قبلیمون که مال جونگ کوکه
همینطوری ماه ها
باهم زندگی میکردیم
و حالمون خوب بود با این که هیچ حسی به هم نداشتیم
امروز قرار بود با جونگ کوک برم
بیرون
یه کراپ تاپ مشکی
و شلوار بگ و کت لی روش پوشیدم
چون من زیاد لباسای دخترونه نمیپوشم
کفشم یه کتونی پوشیدم
گوشیم زنگ خورد
_بیا پایین
+باشه
ویو جونگ کوک
من دوباره عاشقش شده بودم
و نمیتونستم کاری کنم
پس تصمیم گرفتم بهش بگم و اعتراف کنم
پس برای همین
رفتم یه تیشرت مشکی لش
و یه شلوار پارچه ای آزاد
پوشیدم و از خونه خارج شدم
به سمت دریا رفتم و اونجارو با بادکنک تزئین کردم
رفتم دنبالش من بهش نگفتم که کجا میریم
اون عاشق دریاست
برای همین اونجارو انتخواب کردم
بهش گفتم بیاد پایین و
اومد مثل همیشه زیبا بود
+سلام
_سلام بریم؟
+آره
حرکت کردیم به سمت دریا
رسیدیم
رفتم درو براش باز کردم
پیاده شد
رفتیم همونجایی که تزئین کردم تعجب کرده بود تا میخواست چیزی بگه حلقه و
از تو جیبم در آوردم
و جلوش زانو زدم
_دوباره عاشقم میشی؟
+من همیشه عاشقتم
و پرید بغلم منم متقابلن بغلش کردم
از اون زمان دو سال میگذره و بچه ما بدنیا اومد
تو این دو سال از علاقم به میونگ
کم که نشد بیشترم شد
خیلی خوشحالم که
اون موقع بهش اعتراف کردم
ما فقط نیاز به
زمان داشتیم
پایان
۱۱.۲k
۲۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.