پارت ۶ قسمت ۲
سانمی:خوددانی
عجب دختری بود سوار ماشین شدیم
سانمی:سلام جی هی خانم
+سلام سانمی خانم
سانمی:چه خبرا خوش گذشت؟
+خیلی خوش گذشت تاحالا اینطوری بهم خوش نگذشته بود
سانمی:اوهوم خوبه
من فقط بهشون نگاه میکردم که بهم دیگه نگاه میکردن
بوکو:جی هی اینو میزاری داخل صندق
+بچه ها فردا راضی هستین باهم بریم مدرسه؟
سانمی:اوه آره خیلی قشنگ میشه
بوکو:جی هی؟
+خوب پس فردا میام دنبالتون
چرا با بوکو حرف نمیزد
بوکو صندوق و باز کرد و یه چیزی داخلش گذاشت و درو محکم بست
_چته آرومتر
از آینه نگاهی بهم کرد
بوکو:ببخشید(تیکه انداخت)
دیگه چیزی بینمون رد بدل نشد
بوکو:رسیدیم
+اینجا کجاست؟
سانمی:عاممم خونمون
+خونه کی؟
_خدافظ
سانمی:شب بخیر فردا میبینمتون
+اوهوم
فلیکس:اینجا خونه ی ماعه ما اینجا زندگی میکنیم گوگولی
+اوه(خندید)اوکی
فلیکس:بابای
+بابای..
عجب دختری بود سوار ماشین شدیم
سانمی:سلام جی هی خانم
+سلام سانمی خانم
سانمی:چه خبرا خوش گذشت؟
+خیلی خوش گذشت تاحالا اینطوری بهم خوش نگذشته بود
سانمی:اوهوم خوبه
من فقط بهشون نگاه میکردم که بهم دیگه نگاه میکردن
بوکو:جی هی اینو میزاری داخل صندق
+بچه ها فردا راضی هستین باهم بریم مدرسه؟
سانمی:اوه آره خیلی قشنگ میشه
بوکو:جی هی؟
+خوب پس فردا میام دنبالتون
چرا با بوکو حرف نمیزد
بوکو صندوق و باز کرد و یه چیزی داخلش گذاشت و درو محکم بست
_چته آرومتر
از آینه نگاهی بهم کرد
بوکو:ببخشید(تیکه انداخت)
دیگه چیزی بینمون رد بدل نشد
بوکو:رسیدیم
+اینجا کجاست؟
سانمی:عاممم خونمون
+خونه کی؟
_خدافظ
سانمی:شب بخیر فردا میبینمتون
+اوهوم
فلیکس:اینجا خونه ی ماعه ما اینجا زندگی میکنیم گوگولی
+اوه(خندید)اوکی
فلیکس:بابای
+بابای..
۹.۲k
۰۱ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.