𝔓𝔞𝔯𝟷
+تو باید بری سر اجرا من باید زود حرفمو بهت بزنم
-میدونم میخوای چی بگی؟بازم همون بحث همیشگیه
+درسته همون بحث همیشگیه
-اما...
+ببین اما و اگر و شاید نداریم تو باید اینو قبول کنی درسته که منو تو عاشق همیم ولی فشارای کمپانی و حرفا و شایعه های هوا دارا دیگه داره گریمو درمیاره مخصوصا تو گروهت داره به خاطر عشق تو از هم میپاشه یادت رفته چند روز پیش چطوری با سنگ زدن کلتو داغون کردن هنوزم ردش مونده
-نه نمیشه
+متاسفم ولی من درکت میکنم که چطوری داری عذاب میکشی این جندشب حتی خونه ام نیومدی و کمپانی خوابت برده دستت دیگه نا نداره سر یه بطری رو باز کنه
-نمیخوام
ذهن ا/ت:متاسفم ولی این تنها راهشه
+میدونی چراا پیدونی چرا میخوام از پسر خرابی مثل تو جداشم چون ازت متنفرم ازت متنفرم
قیافه ی پوکری که داشت کم کم رنگ غم بغل گرفت و چشماش تقریبا پر از اشک شده بود
+ازت متنفرم فکر کردی کیه که با تو قرار بزاره
تو رقت انگیزی
راهشو کج کرد اشکاشو پس زد و به داخل اتاق ضبط پناه برد
با تعجب و وحشت به جای خالی ا/ت نگاه میکرد چشماش گشاد شده بود هضم اینکه تا چند لحظه ی پیش چی بلغور کرده بود خیلی سنگین بود
×یا جونگکوکشی میای یا بیارمت
-اومدم تهیونگ دیگه
کنسرت خوب پیش رفت
و از اون روز به بع رفتارای کوک برای اعضا غیرقابل تحمل بود کل مسکنای خونه رو جین مهروموم کرده بود و تهیونگ و نگهبان قرار داده بود تا شب جونگکوک یواشکی قرصی مصرف نکنه
چندروزی به همین روال گذشت
ا/ت که سرمای شدیدی خورده بود و تب کرده بود داخل خونه به مدت چند روز گرفتار شده بود
بعد از یک هفته که حالش بهتر شده بود به تلفنش زنگ زدن
تلفن و از رویه آباژور برداشت و تماس و رد کرد که دوباره زنگ خورد کلافه دستش و سمت موهاش برد و تلفن و چنگ زد
+چیه؟
/سلام خانم مین ا/ت
+مجری؟
_آره،ما بهتون داخل به محاصبه ی کاری نیاز داریم
+من به مدیر برنامم گفته بودم برای چند ماه هر مصاحبه ایی که دارم و کنسل کنه
/این مصاحبه نیست یه برنامس
+همین الان گفتی...بیخیالش چه برنامه ایی
/لطفا تشریفتون رو بیارید اینجا تا کامل تر براتون توضیح بدم
+اومدم
سریع حاضر شدم و رفتم درحین راه ماسکم رو زدم سریع ماشین رو به سمتش روندم و به سرعت برق و باد رسیدم
رفتم داخل که چشمم شخص آشنایی رو دید(همه میدونیم اون شخص آشنا جونگکوکه://)
+چرا گفتی بیام
این داستان ادامه دارد ...!؟
درخواستیه☝
-میدونم میخوای چی بگی؟بازم همون بحث همیشگیه
+درسته همون بحث همیشگیه
-اما...
+ببین اما و اگر و شاید نداریم تو باید اینو قبول کنی درسته که منو تو عاشق همیم ولی فشارای کمپانی و حرفا و شایعه های هوا دارا دیگه داره گریمو درمیاره مخصوصا تو گروهت داره به خاطر عشق تو از هم میپاشه یادت رفته چند روز پیش چطوری با سنگ زدن کلتو داغون کردن هنوزم ردش مونده
-نه نمیشه
+متاسفم ولی من درکت میکنم که چطوری داری عذاب میکشی این جندشب حتی خونه ام نیومدی و کمپانی خوابت برده دستت دیگه نا نداره سر یه بطری رو باز کنه
-نمیخوام
ذهن ا/ت:متاسفم ولی این تنها راهشه
+میدونی چراا پیدونی چرا میخوام از پسر خرابی مثل تو جداشم چون ازت متنفرم ازت متنفرم
قیافه ی پوکری که داشت کم کم رنگ غم بغل گرفت و چشماش تقریبا پر از اشک شده بود
+ازت متنفرم فکر کردی کیه که با تو قرار بزاره
تو رقت انگیزی
راهشو کج کرد اشکاشو پس زد و به داخل اتاق ضبط پناه برد
با تعجب و وحشت به جای خالی ا/ت نگاه میکرد چشماش گشاد شده بود هضم اینکه تا چند لحظه ی پیش چی بلغور کرده بود خیلی سنگین بود
×یا جونگکوکشی میای یا بیارمت
-اومدم تهیونگ دیگه
کنسرت خوب پیش رفت
و از اون روز به بع رفتارای کوک برای اعضا غیرقابل تحمل بود کل مسکنای خونه رو جین مهروموم کرده بود و تهیونگ و نگهبان قرار داده بود تا شب جونگکوک یواشکی قرصی مصرف نکنه
چندروزی به همین روال گذشت
ا/ت که سرمای شدیدی خورده بود و تب کرده بود داخل خونه به مدت چند روز گرفتار شده بود
بعد از یک هفته که حالش بهتر شده بود به تلفنش زنگ زدن
تلفن و از رویه آباژور برداشت و تماس و رد کرد که دوباره زنگ خورد کلافه دستش و سمت موهاش برد و تلفن و چنگ زد
+چیه؟
/سلام خانم مین ا/ت
+مجری؟
_آره،ما بهتون داخل به محاصبه ی کاری نیاز داریم
+من به مدیر برنامم گفته بودم برای چند ماه هر مصاحبه ایی که دارم و کنسل کنه
/این مصاحبه نیست یه برنامس
+همین الان گفتی...بیخیالش چه برنامه ایی
/لطفا تشریفتون رو بیارید اینجا تا کامل تر براتون توضیح بدم
+اومدم
سریع حاضر شدم و رفتم درحین راه ماسکم رو زدم سریع ماشین رو به سمتش روندم و به سرعت برق و باد رسیدم
رفتم داخل که چشمم شخص آشنایی رو دید(همه میدونیم اون شخص آشنا جونگکوکه://)
+چرا گفتی بیام
این داستان ادامه دارد ...!؟
درخواستیه☝
۲۳.۶k
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.