دوپارتی یا سه پارتی(دخترم ببخشید)
حتی اون لحظه هم براش اهمیت نداشت.فقط به احترام زنش بود..
احتمالا اگه پسرش اصرار نمیکرد اون طرفا نمیرفت....
گناهش چی بود مگه؟حقش بود؟۱صد در صد نه.....
یونگی داشت گریه میکرد
یونگی:خواهری....کجایی؟برادرت دلش برات تنگ شده....تو ام مثل مامان رفتی که.....تو گفتی نمیری..ناسلامتی تو بزرگتری......من متاسفم ...مراقبت نبود
نامجون:کی تموم میشه کارت؟
یونگی:باباااا.....یکم احساس داشته باش....الان ا.ت ی من نیست خواهر گلم نیست ..بعد تو ...اینجوری رفتار میکنی؟
نامجون:مرگ مادرت....مرگ ماری تقصیر ا.ت بود.
یونگی سکوت رو انتخاب کرد ......
رفتن خونه
یونگی به عکاسای روی دیوار نگاه میکرد...مامانش...خودش...بابای مهربونش....و خب خواهرش...خوانواده از هم پاشیده بود.
نزدیک ۲ ماه گذشت...و ........
.
.
..
.
.
.
.
.
.
.
.
ادامه داد
بزارم؟اینم بده؟
احتمالا اگه پسرش اصرار نمیکرد اون طرفا نمیرفت....
گناهش چی بود مگه؟حقش بود؟۱صد در صد نه.....
یونگی داشت گریه میکرد
یونگی:خواهری....کجایی؟برادرت دلش برات تنگ شده....تو ام مثل مامان رفتی که.....تو گفتی نمیری..ناسلامتی تو بزرگتری......من متاسفم ...مراقبت نبود
نامجون:کی تموم میشه کارت؟
یونگی:باباااا.....یکم احساس داشته باش....الان ا.ت ی من نیست خواهر گلم نیست ..بعد تو ...اینجوری رفتار میکنی؟
نامجون:مرگ مادرت....مرگ ماری تقصیر ا.ت بود.
یونگی سکوت رو انتخاب کرد ......
رفتن خونه
یونگی به عکاسای روی دیوار نگاه میکرد...مامانش...خودش...بابای مهربونش....و خب خواهرش...خوانواده از هم پاشیده بود.
نزدیک ۲ ماه گذشت...و ........
.
.
..
.
.
.
.
.
.
.
.
ادامه داد
بزارم؟اینم بده؟
۹۱۶
۱۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.