پارت ²⁰🦋🦋🦋🦋 Blue butterfly 🦋🦋🦋🦋 ادامه
یونا « خفه شید..... بگیرین بخوابین فردا خیر سرمون کلاس داریم دیوونه ها -_-|||
کوک « دوباره همه ساکت شدیم که یهو باد خورد و پنجره با شدت باز شد و همه از جام پریدیم
لین « یونااااا دیدی روح وجود داره
جیمین « خدایا قول میدم هر هفته بیام کلیسا خودت به دادم برسسسس
تهیونگ « ای مریم مقدس ...ما را یاری فرما
کوک « یو...یونا...؟؟! مـ.. مطمئنی روح وجود نداره؟
((یونا : خوابیده))
کوک « لییییی یونااااا نههههه تو نباید بمیری منو تنها نذااااررر.....درسته عین چی کتکم میزنی اما من دوستت دارم
یونا « بکپید... لطفاً...وگرنه مجبور میشم چسب پنج سانتی بیارم
تهیونگ « پنجره اتاق همچنان باز بود....اومدم برم ببندمش که صدای جیغ اومد و همه اومدن فرار کنن که خوردیم به هم
تهیونگ « این انگشت کیه تو چشم منههههه؟؟؟
جیمین « عههه این که مال منه ببخشید
کوک « رین دشتتو ار رول دَعَنم بل دار
لین : چی؟
کوک « دشتتو اژ رو دهنم بل دااارررر
لین « ای وای ببخشید...
جین « تصمیم گرفتم یه کم بترسونمشون تا دیگه اینقدر شیطنت نکنن....تمام مدت پشت در اتاقم بودم و از خنده ریسه میرفتم ( خنده های شیشه پاکنی)
کوک « دوباره همه ساکت شدیم که یهو باد خورد و پنجره با شدت باز شد و همه از جام پریدیم
لین « یونااااا دیدی روح وجود داره
جیمین « خدایا قول میدم هر هفته بیام کلیسا خودت به دادم برسسسس
تهیونگ « ای مریم مقدس ...ما را یاری فرما
کوک « یو...یونا...؟؟! مـ.. مطمئنی روح وجود نداره؟
((یونا : خوابیده))
کوک « لییییی یونااااا نههههه تو نباید بمیری منو تنها نذااااررر.....درسته عین چی کتکم میزنی اما من دوستت دارم
یونا « بکپید... لطفاً...وگرنه مجبور میشم چسب پنج سانتی بیارم
تهیونگ « پنجره اتاق همچنان باز بود....اومدم برم ببندمش که صدای جیغ اومد و همه اومدن فرار کنن که خوردیم به هم
تهیونگ « این انگشت کیه تو چشم منههههه؟؟؟
جیمین « عههه این که مال منه ببخشید
کوک « رین دشتتو ار رول دَعَنم بل دار
لین : چی؟
کوک « دشتتو اژ رو دهنم بل دااارررر
لین « ای وای ببخشید...
جین « تصمیم گرفتم یه کم بترسونمشون تا دیگه اینقدر شیطنت نکنن....تمام مدت پشت در اتاقم بودم و از خنده ریسه میرفتم ( خنده های شیشه پاکنی)
۳۲.۰k
۱۵ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.