پارت ۲۲
کوک ویو
نامه رو باز کردم که نوشته بود 👇
آقای جئون چند سال پیش که خوب تونستی انتقامت رو بگیری حالا نوبت منه
کوک....یعنی چییییی(داد)
ات...کوک خوبی؟
کوک....نههه
ات....چی شده
کوک....من چندسال پیش از فلیکس انتقام گرفتم چون اون با پول تونست صاحب شرکتی بشه که من صاحبش بودم حالا نوشته نوبت منه
ات....بهتر نیست از سئول بریم؟
کوک....نه نمیشه
ات.....هرجور راحتی من میرم اتاق رو مرتب کنم
کوک...اوک
ات ویو
داشتم اتاق مرتب میکردم که یه گلدون افتاد و شکست و یه تیکه رفت تو دستم
کوک ویو
ات رفت اتاق مرتب کنه که صدای شکستنی اومد رفتم ببینم چی شده
کوک....خوبی
ات....ایییییی
کوک...چی شده(نگران)
ات....هیچی یه تیکه از شیشه رفت تو دستم
کوک....بزار تا درش بیارم
ات....اییییییی
کوک....در اومد
بزار یه چسب هم بزنم
ات...باشه
کوک...بهتری
ات....اره عشقم
کوک.....من باید برم پیش تهیونگ ببینم باید چیکار کنیم
ات.....باشه مواظب خودت باش
ات ویو
کوک رفت چند دقیقه بعد چندتا مرد اومدن تو خونه که بعدش یه دستمال گذاشتن جلو دهنم و سیاهی مطلق.....
شرط
۱۰ کامنت
۱۰ لایک
نامه رو باز کردم که نوشته بود 👇
آقای جئون چند سال پیش که خوب تونستی انتقامت رو بگیری حالا نوبت منه
کوک....یعنی چییییی(داد)
ات...کوک خوبی؟
کوک....نههه
ات....چی شده
کوک....من چندسال پیش از فلیکس انتقام گرفتم چون اون با پول تونست صاحب شرکتی بشه که من صاحبش بودم حالا نوشته نوبت منه
ات....بهتر نیست از سئول بریم؟
کوک....نه نمیشه
ات.....هرجور راحتی من میرم اتاق رو مرتب کنم
کوک...اوک
ات ویو
داشتم اتاق مرتب میکردم که یه گلدون افتاد و شکست و یه تیکه رفت تو دستم
کوک ویو
ات رفت اتاق مرتب کنه که صدای شکستنی اومد رفتم ببینم چی شده
کوک....خوبی
ات....ایییییی
کوک...چی شده(نگران)
ات....هیچی یه تیکه از شیشه رفت تو دستم
کوک....بزار تا درش بیارم
ات....اییییییی
کوک....در اومد
بزار یه چسب هم بزنم
ات...باشه
کوک...بهتری
ات....اره عشقم
کوک.....من باید برم پیش تهیونگ ببینم باید چیکار کنیم
ات.....باشه مواظب خودت باش
ات ویو
کوک رفت چند دقیقه بعد چندتا مرد اومدن تو خونه که بعدش یه دستمال گذاشتن جلو دهنم و سیاهی مطلق.....
شرط
۱۰ کامنت
۱۰ لایک
۲۰.۵k
۲۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.