love shot (p20)
ا.ت: یونگی ... یونگی پاشو وای شعت خوابید
ا.ت ویو
دیدم یونگی خوابیده پس منم سرشو بقل کردمو خوابیدم
پرش زمانی به صبح
کوک ویو
صبح من نفر اول بیدار شدم
دیدم یونگی ا.ت رو بقل کرده ا.ت هم اونو
این دوتا خیلی کیوت بودن
ازشون یه عکس گرفتم حیحییی
دوباره خوابم میومد پس بازم خوابیدم
که با صدای ا.ت و یونگی بیدار شدم
ا.ت: یونگییییی یونگی شییییی
یونگی : ا.ت جون جدت بزار بخوابم
ا.ت: بلد شو ببینم
یونگی : ببین ا.ت اگه بلند شم کارای بدی میکنما
ا.ت تو گوش یونگی:ریدی
کوک: چه کارای بدی مثلا
یونگی:عه سلام صبحت بخیر بیدار شدی؟
کوک:صبح تو ام بخیر خب چه کارای بدی انجام میدی؟
یونگی:اوم....مثلا صبحونه درست نمیکنم یا غذارو میسوزونم یا اول صبحی ۴ بطری سوجو با شکم خالی میخورم (😂🗿)
کوک: باشه بابا فهمیدم
ادمین ویو
ا.ت صبحونه رو درست کرد و بچها باهم صبحونه و نهار رو خوردنو کوک رفت خونش
ا.ت هم یه سر رفت خونش و یسری از لباساشو با وسایلش آورد و اومد خونه
ساعت هشت شب شد
ا.ت : سلام پیشی شی
یونگی:سلام پیشی دو
ا.ت : حیح میای امشب یه سر بریم سینما من دوتا بیلیط دارم
یونگی : مگه میشه نیام
ا.ت :نه نمیشه
یونگی : خب برو لباساتو بپوش بریم
ا.ت :بریممممم
(لباساشونو میذارم)
پرش زمانی به سینما
یونگی ویو
وای شعت چرا آخه الان؟ اینا که فقط همو بوسیدن چرا من تحریک شدم؟
ا.ت ویو
یونگی خیلی ضایعه که تحریک شده قشنگ معلومه داره جر میخوره خب الان یه چند وقت از رابطمون گذشته پس دارم فک میکنم که میتونیم انجامش بدیم
یونگی ویو
یعنی به ا.ت بگم قبول میکنه؟
ست می فریییییییی🗿💕
ا.ت ویو
دیدم یونگی خوابیده پس منم سرشو بقل کردمو خوابیدم
پرش زمانی به صبح
کوک ویو
صبح من نفر اول بیدار شدم
دیدم یونگی ا.ت رو بقل کرده ا.ت هم اونو
این دوتا خیلی کیوت بودن
ازشون یه عکس گرفتم حیحییی
دوباره خوابم میومد پس بازم خوابیدم
که با صدای ا.ت و یونگی بیدار شدم
ا.ت: یونگییییی یونگی شییییی
یونگی : ا.ت جون جدت بزار بخوابم
ا.ت: بلد شو ببینم
یونگی : ببین ا.ت اگه بلند شم کارای بدی میکنما
ا.ت تو گوش یونگی:ریدی
کوک: چه کارای بدی مثلا
یونگی:عه سلام صبحت بخیر بیدار شدی؟
کوک:صبح تو ام بخیر خب چه کارای بدی انجام میدی؟
یونگی:اوم....مثلا صبحونه درست نمیکنم یا غذارو میسوزونم یا اول صبحی ۴ بطری سوجو با شکم خالی میخورم (😂🗿)
کوک: باشه بابا فهمیدم
ادمین ویو
ا.ت صبحونه رو درست کرد و بچها باهم صبحونه و نهار رو خوردنو کوک رفت خونش
ا.ت هم یه سر رفت خونش و یسری از لباساشو با وسایلش آورد و اومد خونه
ساعت هشت شب شد
ا.ت : سلام پیشی شی
یونگی:سلام پیشی دو
ا.ت : حیح میای امشب یه سر بریم سینما من دوتا بیلیط دارم
یونگی : مگه میشه نیام
ا.ت :نه نمیشه
یونگی : خب برو لباساتو بپوش بریم
ا.ت :بریممممم
(لباساشونو میذارم)
پرش زمانی به سینما
یونگی ویو
وای شعت چرا آخه الان؟ اینا که فقط همو بوسیدن چرا من تحریک شدم؟
ا.ت ویو
یونگی خیلی ضایعه که تحریک شده قشنگ معلومه داره جر میخوره خب الان یه چند وقت از رابطمون گذشته پس دارم فک میکنم که میتونیم انجامش بدیم
یونگی ویو
یعنی به ا.ت بگم قبول میکنه؟
ست می فریییییییی🗿💕
۴.۰k
۱۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.