ادامه سنارو
وقتی که مستن و بهپون خیا*نت می کنن ولی هنوز مارو دوست دارن و بخاطر مستیشونه و ما فکر می کنیم دیگه نمی خوانمون و خود*کشی می کنیم
جیمین: حالش خیلی بده و همش خودشو مقصر می دونه و ازت عذر خواهی می کنه و بعد از مدتی یه جوری رفتار می کنه که انگار حالش بهتره تا اعضا ازاد ترش کنن و مواظبش نباشن ولی بهدش خودشو از ساختمون می ندازه و حافظش رو برای همیشه از دست میده.
تهیونگ: باورش نمی شه و حتی تا زمان مرگش هم نمی تونه باور کنه و دنبالت می گرده
جونگ کوک: نمیزارن بیاد سر قبرت و دیگه نمی خنده تا حالا سه بار دست به خود* کشی زده ولی اعضا نجاتش دادن. دستاش پر زخم و رد تیغ شده و همش میاد توی اتاقت و میگه بیب تو که پیشم بودی پس الان کجایی؟ کجا رفتی مگه بهم قول نداده بودی؟ اینقدر به عکسات زل میزنه و گره می کنه که کور میشه و بعد یه سال هم از سختی دوریت می میره
لایک و کامنت لطفا
جیمین: حالش خیلی بده و همش خودشو مقصر می دونه و ازت عذر خواهی می کنه و بعد از مدتی یه جوری رفتار می کنه که انگار حالش بهتره تا اعضا ازاد ترش کنن و مواظبش نباشن ولی بهدش خودشو از ساختمون می ندازه و حافظش رو برای همیشه از دست میده.
تهیونگ: باورش نمی شه و حتی تا زمان مرگش هم نمی تونه باور کنه و دنبالت می گرده
جونگ کوک: نمیزارن بیاد سر قبرت و دیگه نمی خنده تا حالا سه بار دست به خود* کشی زده ولی اعضا نجاتش دادن. دستاش پر زخم و رد تیغ شده و همش میاد توی اتاقت و میگه بیب تو که پیشم بودی پس الان کجایی؟ کجا رفتی مگه بهم قول نداده بودی؟ اینقدر به عکسات زل میزنه و گره می کنه که کور میشه و بعد یه سال هم از سختی دوریت می میره
لایک و کامنت لطفا
۵.۷k
۲۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.