منطقه ممنوعه عشق
#منطقه_ممنوعه_عشق
پارت:22
یونگ شین:ات؟
زود ازش جدا شدم با دیدن یونگ شین آب دهنمو قورت دادم.
یونگ شین:پس با این عو ضی بودی که نزاشتی بهت دست....
جونگکوک:هی حرف دهنت و بفهم.
یونگ شین:نفهمم چی؟
مشتشو بلند کردو گفت:
جونگکوک:ببین...
ات:بس کنینننن ببین یونگ شین نمیدونم این مشکلش بامن چیه هردیقه تو کارام دخالت میکنه ولی باورکن...
جونگکوک:همین الان خودت همراهی کردی.
ات:چون یهویی بود هنگ کردم.
جونگکوک:خودتم خوشت اومد ات.
ات:یاااا نههه.
جونگکوک:حوصله مسخره بازیتونو ندارم.
یونگ شین:دیگه چیزی بین منو تو وجود نداره.
و صحنه رو ترک کرد.
جونگکوک پوزخندی زدو یه قدم جلو اومد.
هولش دادم و گفتم:
ات:از اینجا برو فقط بلدی تو کارام دخالت کنی.
جونگکوک:تنها نمی رم خودتم باهام میای.
پوزخندی زدم و گفتم:
ات:تو خابت ببینی.
جونگکوک:باز کاری نکن کولت کنم بیا
ات:خودم ماشین دارممممم.
جونگکوک:الا باید ماشینت خراب شه؟خب باشه دو دیق...
ات:هوف اوکی.
باهم رفتیم و سوار ماشینش شدیم.
جون عجب ماشینی.
ات:کجا میبری منو؟
اصلا بگو ببینم چرا اون کارو تو کافه کردی؟
جونگکوک:یه دلیل بیشتر نداره.
ات:خوب میتونم بفهمم.
جونگکوک:بعد اون آبروریزی دیروز تصمیم گرفتم از دنیا بدرت کنم.
آها که اینطور.
مشتمو فرود بردم تو دماغش.
که ماشین کج شد.
و خورد به یه درخت.
وای ینی بمب و منفجر میکردم بهتر از این بود اگه خودمو بفروشمم پول این ماشینو نمیتونم جمع کنم.
جونگکوک:چیکار کردی؟؟؟؟الان خسارتشو تو میدی؟
ات:توکه پولداری پولشو پیدا میکنی ولی رابطه منو عشقم دیگه درست نمیشه پس حقته فیفتی فیفتی شدیم.
جونگکوک:انقد به اون خرچنگ قورباغه نگو عشقم.
ات:به تو چه فصولی؟
فکمو گرفت و گفت:
جونگکوک:...
پارت:22
یونگ شین:ات؟
زود ازش جدا شدم با دیدن یونگ شین آب دهنمو قورت دادم.
یونگ شین:پس با این عو ضی بودی که نزاشتی بهت دست....
جونگکوک:هی حرف دهنت و بفهم.
یونگ شین:نفهمم چی؟
مشتشو بلند کردو گفت:
جونگکوک:ببین...
ات:بس کنینننن ببین یونگ شین نمیدونم این مشکلش بامن چیه هردیقه تو کارام دخالت میکنه ولی باورکن...
جونگکوک:همین الان خودت همراهی کردی.
ات:چون یهویی بود هنگ کردم.
جونگکوک:خودتم خوشت اومد ات.
ات:یاااا نههه.
جونگکوک:حوصله مسخره بازیتونو ندارم.
یونگ شین:دیگه چیزی بین منو تو وجود نداره.
و صحنه رو ترک کرد.
جونگکوک پوزخندی زدو یه قدم جلو اومد.
هولش دادم و گفتم:
ات:از اینجا برو فقط بلدی تو کارام دخالت کنی.
جونگکوک:تنها نمی رم خودتم باهام میای.
پوزخندی زدم و گفتم:
ات:تو خابت ببینی.
جونگکوک:باز کاری نکن کولت کنم بیا
ات:خودم ماشین دارممممم.
جونگکوک:الا باید ماشینت خراب شه؟خب باشه دو دیق...
ات:هوف اوکی.
باهم رفتیم و سوار ماشینش شدیم.
جون عجب ماشینی.
ات:کجا میبری منو؟
اصلا بگو ببینم چرا اون کارو تو کافه کردی؟
جونگکوک:یه دلیل بیشتر نداره.
ات:خوب میتونم بفهمم.
جونگکوک:بعد اون آبروریزی دیروز تصمیم گرفتم از دنیا بدرت کنم.
آها که اینطور.
مشتمو فرود بردم تو دماغش.
که ماشین کج شد.
و خورد به یه درخت.
وای ینی بمب و منفجر میکردم بهتر از این بود اگه خودمو بفروشمم پول این ماشینو نمیتونم جمع کنم.
جونگکوک:چیکار کردی؟؟؟؟الان خسارتشو تو میدی؟
ات:توکه پولداری پولشو پیدا میکنی ولی رابطه منو عشقم دیگه درست نمیشه پس حقته فیفتی فیفتی شدیم.
جونگکوک:انقد به اون خرچنگ قورباغه نگو عشقم.
ات:به تو چه فصولی؟
فکمو گرفت و گفت:
جونگکوک:...
۵.۷k
۲۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.