☄︎تو فقط بادیگاردش بودی که... ❧❧
𝐏10
ات :عوضی تو چیکار کردی ( گریه و داد)
کانگ:پاشو باید بریم
ات ویو:
دیدم اومد دستمو گرفت و بلندم کرد منم از فرصت استفاده کردم و تفنگشو از دستش گرفتم و بهش نشونه کردم
کانگ: بیارش پایین
ات ویو:
گوشیمو از جیبم برداشتم و شماره ی دوستم که پلیسه گرفتم و همه چیزو بهش اطلاع دادم که دیدم کانگ داره با سرعت به ماشینش میره که به پاش شلیک کردم و افتاد زمین
کانگ: میکشمتتتتتت اتتتت
بعد رفتم دست و پاشو بستم تا فرار نکنه و به امبولانس زنگ زدم و اومدن، دوستم کانگ رو دستگیر کرد و من با امبولانس به همراه کوک رفتیم وبعد به بیمارستان رفتیم کوک رو بردن به اتاق عمل
من هم نشسته بودم رو صندلی و گریه میکردم که بعد 1ساعت دکتر از اتاق عمل بیرون اومد و رفتم که باهاش حرف بزنم
ات:دکتر حال کوک چطوره؟
دکتر: خون زیادی از دست داده ولی عمل موفق امیز بود
ات: میتونم ببینمش؟
دکتر: نه هنوز بعد 1 ساعت میتونید ببینیدش
☆♬○بعد 1ساعت♩●♪✧♩
ات ویو:
رفتم جلو ی در اتاق کوک و از شیشه ی اتاق دیدم که چشاش رو باز کرده و به سقف زل زده خوشدحال شدم و بدو بدو رفتم پیشش و لبام رو به لباش گذاشتم و سطحی بوسش کردم
کوک : ( شوکه )
ات: حالت خوبه
کوک : اوهم
ات : اتفاقی افتاده بانی کوچولوم
کوک: نه خوبم فقط سرم درد میکنه
ات: نترس زود خوب میشی خوشگلممم
کوک:🙂
بعد باهم حرف زدیم
کوک: ات
ات: بله
کوک: منظور کانگ که گفت تو هنوز کجاشو دیدی چی بود اون بهت دست زده
ات: خببب( ترس)
ادامههه دارد.....
𝟏𝟕𝟎 فالو
ببخشید که کم بود🥴
ات :عوضی تو چیکار کردی ( گریه و داد)
کانگ:پاشو باید بریم
ات ویو:
دیدم اومد دستمو گرفت و بلندم کرد منم از فرصت استفاده کردم و تفنگشو از دستش گرفتم و بهش نشونه کردم
کانگ: بیارش پایین
ات ویو:
گوشیمو از جیبم برداشتم و شماره ی دوستم که پلیسه گرفتم و همه چیزو بهش اطلاع دادم که دیدم کانگ داره با سرعت به ماشینش میره که به پاش شلیک کردم و افتاد زمین
کانگ: میکشمتتتتتت اتتتت
بعد رفتم دست و پاشو بستم تا فرار نکنه و به امبولانس زنگ زدم و اومدن، دوستم کانگ رو دستگیر کرد و من با امبولانس به همراه کوک رفتیم وبعد به بیمارستان رفتیم کوک رو بردن به اتاق عمل
من هم نشسته بودم رو صندلی و گریه میکردم که بعد 1ساعت دکتر از اتاق عمل بیرون اومد و رفتم که باهاش حرف بزنم
ات:دکتر حال کوک چطوره؟
دکتر: خون زیادی از دست داده ولی عمل موفق امیز بود
ات: میتونم ببینمش؟
دکتر: نه هنوز بعد 1 ساعت میتونید ببینیدش
☆♬○بعد 1ساعت♩●♪✧♩
ات ویو:
رفتم جلو ی در اتاق کوک و از شیشه ی اتاق دیدم که چشاش رو باز کرده و به سقف زل زده خوشدحال شدم و بدو بدو رفتم پیشش و لبام رو به لباش گذاشتم و سطحی بوسش کردم
کوک : ( شوکه )
ات: حالت خوبه
کوک : اوهم
ات : اتفاقی افتاده بانی کوچولوم
کوک: نه خوبم فقط سرم درد میکنه
ات: نترس زود خوب میشی خوشگلممم
کوک:🙂
بعد باهم حرف زدیم
کوک: ات
ات: بله
کوک: منظور کانگ که گفت تو هنوز کجاشو دیدی چی بود اون بهت دست زده
ات: خببب( ترس)
ادامههه دارد.....
𝟏𝟕𝟎 فالو
ببخشید که کم بود🥴
۳۶.۱k
۲۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.