ویو دایون

ویو دایون
که یوهو مامانم وارد خونه شد
٪ دختر جون چی شده چرا اینقدر عرق کردی؟
_ ها ...... هیچی چیز خاصی نیست ... شب بخیر
٪ هوم شب بخیر
مامانم رفت هنوز اون مرده جولوی چشمام بود ولی یه خواب بود دیگه درسته
ویو جونگ کوک
آه بازم این انسان های رو مخی باید مثل بقیه از خونم بندازمشون بیرون خب خب این دختره ی کله شقم که ملافه رو برداشت .... عالی شد وقتی رفت سمت سرویس می تر سونمش ...... هه قشنگ تزسیده بود .... از اون لکنتی که گرفته بود معلوم بود .......
ویو دایون صبح
تا صبح نتونستم بخوابم و وقتی آلارم صدا خورد قطعش کردم و رفتم یه آیس لاته درست کردم و خوردم رفتم تو پیاده رو که یه دختر داد زد
= هووووووووی ددددددخخخخختتتترررر
_ ببببللللله باااااامممممنی
= اااااااارررررره ..... وایییسا الااااان میاام
اون دختر عین جت اومد پیشم
= سلام ه ه ه خوبی ه ه ه
_ سلام .... حالت خوبه ؟
= آره. ه ه ه تو تویه خونه ی شیطان زندگی می کنی .... اینو می دونستی ؟
_ آره .
= بیا این کتاب لازمت می شه
_ چرا ؟
= پدر بزرگ من یه شیطان کش حرفه ای بود و برای محافظت مردم در باره ی شیطان های مختلف تحقیق می کرد
_ هوم .... ممنون
= خواهش من دیگه باید برم
_ باشه بای
اون دختره رفت و منم داشتم قدم می زدم که .......

بقیه تو پارت بعد 🥀🪐