اسم فیک : i love my baby
اسم فیک : i love my baby
پارت : ۷
(همه نشستن!)
جونگکوک صدا از بیرون میشنوه میره لب پنجره میبینه پلیس اومده لورا هم هست
جونگکوک : ما باید بریم
(جونگکوک بازو لونا رو میگیره محکم و میبرش)
*داخل راه پله ها و به سمت در پشتی*
جونگکوک: فک کردی زرنگی؟!
جونکوک و لونا از در پشتی میرن بیرون
پلیسا هم داخل عمارت رو میگردن ولی لونا اونجا نبود فک کردن لونا گم شده!
(جونگکوک میبرش خونهی خودش)
باید وسایلمو جمع کنم و به هوای گردش مینسو و پدرمو همچنین تورو ببرم بیرون از شهر!
جونگکوک:زود لباساتو عوض کن یه بار دیگه به پلیس زنگ بزنی فرض کن سرت نیس
(جونگ کوک زنگ میزنه به پدرش)
جونگ کوک : سلام پدر تو و مینسو وسایلتونو جمع کنین باهم بریم یه گردش
باباش : بعد این که شما با عجله رفتین پلیس اومد دنبال اون دختره میگشت!
جونگکوک : عه پس بعدا بهش رسیدگی میکنم فعلا وسایلاتونو جمع کنین لونا. خیلی ذوق دارع
(جونگکوک از موهای لونا گرفت)
جونگ کوک :ببینید لونا چه ذوقی داره لونا بگو بهشون چه ذوقی داری!
لونا :عاعاعاعا عاره
.......
پارت : ۷
(همه نشستن!)
جونگکوک صدا از بیرون میشنوه میره لب پنجره میبینه پلیس اومده لورا هم هست
جونگکوک : ما باید بریم
(جونگکوک بازو لونا رو میگیره محکم و میبرش)
*داخل راه پله ها و به سمت در پشتی*
جونگکوک: فک کردی زرنگی؟!
جونکوک و لونا از در پشتی میرن بیرون
پلیسا هم داخل عمارت رو میگردن ولی لونا اونجا نبود فک کردن لونا گم شده!
(جونگکوک میبرش خونهی خودش)
باید وسایلمو جمع کنم و به هوای گردش مینسو و پدرمو همچنین تورو ببرم بیرون از شهر!
جونگکوک:زود لباساتو عوض کن یه بار دیگه به پلیس زنگ بزنی فرض کن سرت نیس
(جونگ کوک زنگ میزنه به پدرش)
جونگ کوک : سلام پدر تو و مینسو وسایلتونو جمع کنین باهم بریم یه گردش
باباش : بعد این که شما با عجله رفتین پلیس اومد دنبال اون دختره میگشت!
جونگکوک : عه پس بعدا بهش رسیدگی میکنم فعلا وسایلاتونو جمع کنین لونا. خیلی ذوق دارع
(جونگکوک از موهای لونا گرفت)
جونگ کوک :ببینید لونا چه ذوقی داره لونا بگو بهشون چه ذوقی داری!
لونا :عاعاعاعا عاره
.......
۲.۲k
۱۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.