بسم الله رحمان رحیم💜💜
دیدار دوباره🖤⛓️
part_1
داشتم با دوستام داخل خیابون های امریکا قدم میزدم که گوشیم زنگ خورد!!
پ.ج:الو
جیون:بله(سرد)
پ.ج:هرچه سریعتر بیا عمارت کارت دارم
جیون:چرا اونوقت؟؟
من حرفی باهات ندارم(بازم سرد)
پ.ج:کارم مهمه
جیون:همیشه کاره مهم داری ولی همه ی حرفای مهمت درمورد ازدواج منه(کلا حرف زدنش با پدرش سرده🤌🏻)
پ.ج:من به فکرتم که میخوام ازدواج کنی(یکم با داد)
جیون:ممنونم بابت نگرانی ولی از نظر من به فکر اون شکم باش که نمیتونی جلوش رو بگیری که ممکنه عینه بادکنک سوزن بزنی بترکه(با لحن تمسخر)
پ.ج:این چه طرز حرف زدن با پدرته؟!!
جیون:اسم خودت رو میزاری پدر؟
قطع کردم
به دوستام گفتم
جیون:بچه ها فردا میبینمتون
اسو:کجا؟؟؟؟
جیون:پدرم گفته بیا عمارت کارت دارم
اسو:اوکی بای
جیون:خداحافظ
با دوستام خداحافظی کردم و رفتم تاکسی گرفتم حدود ۲۰مین رسیدم عمارت
وارد عمارت شدم شدم
و وقتی رسیدم به حال
جیمین رو دیدم
♡☆____________________☆♡
گایز معذرت چون دفعه اولمه کم گذاشتم
از پارت ۳به بعد زیاد میزارم
part_1
داشتم با دوستام داخل خیابون های امریکا قدم میزدم که گوشیم زنگ خورد!!
پ.ج:الو
جیون:بله(سرد)
پ.ج:هرچه سریعتر بیا عمارت کارت دارم
جیون:چرا اونوقت؟؟
من حرفی باهات ندارم(بازم سرد)
پ.ج:کارم مهمه
جیون:همیشه کاره مهم داری ولی همه ی حرفای مهمت درمورد ازدواج منه(کلا حرف زدنش با پدرش سرده🤌🏻)
پ.ج:من به فکرتم که میخوام ازدواج کنی(یکم با داد)
جیون:ممنونم بابت نگرانی ولی از نظر من به فکر اون شکم باش که نمیتونی جلوش رو بگیری که ممکنه عینه بادکنک سوزن بزنی بترکه(با لحن تمسخر)
پ.ج:این چه طرز حرف زدن با پدرته؟!!
جیون:اسم خودت رو میزاری پدر؟
قطع کردم
به دوستام گفتم
جیون:بچه ها فردا میبینمتون
اسو:کجا؟؟؟؟
جیون:پدرم گفته بیا عمارت کارت دارم
اسو:اوکی بای
جیون:خداحافظ
با دوستام خداحافظی کردم و رفتم تاکسی گرفتم حدود ۲۰مین رسیدم عمارت
وارد عمارت شدم شدم
و وقتی رسیدم به حال
جیمین رو دیدم
♡☆____________________☆♡
گایز معذرت چون دفعه اولمه کم گذاشتم
از پارت ۳به بعد زیاد میزارم
۲.۱k
۰۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.