ادامه پارت ۲۱
گوشیم زنگ خورد برش داشتم جواب دادم داشتم قهوه رو میخورم جک بود گفت که دوست دانشگاهیم داره میاد خونه ما آماده باش یعنی عشقم اولیم داره میاد قهوه از دستم ریخت بیرون زود بدو بدو رفتم بابا دیدم پسرا دارن میان پایین رفتم با اون یکی پله ها رفتم بابا با تعجب نگاهم میکردن ولی مهم نیس ولش رفتم یه لباس خوشگل آماده کردم قبلا دوش گرفته بودم یه میکاپ لایت هم کردم رفتم لباس رو پوشیدم(عکسش رو میزارم)رفتم پایین یهو.......
۸.۶k
۳۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.