پارت 4

#پارت_4
دیانا🪐
از اتاق رف بیرون
و اون دختره نیکا پیشم موند
نیکا: الان بهتری؟
سری تکون دادم و پرسیدم
_چی شد من اومدم اینجا؟
+شیفتم تموم شده بود داشتم بر میگشتم دیدم میخوای خودتو از رو پل پرت کنی خواستم بگیرمت متاسفا نشد و منو نامزدم اوردیمت بیمارستان
_اهان مرسی ولی واس من فرقی نمیکرد که زنده بمونم یا بمیرم
+واسه چی میخواستی خودکشی کنی؟
چند قطره اشک ریختم
_میشه دلیلش رو از من نخوای؟
سری تکون داد
_چند روز اینجا میمونم؟
+2..3روز اینجا بمونی بعد مرخص میشی

سری تکون دادم
نگاهم افتاد به کارت رو مقنعه اش
اسمش نیکا بود نیکا کاشی
+دیانا؟
_اسم منو از کجا میدونی؟
+مثلا خمین الان خودت رو به دکتر معرفی کردی که ببینه حافظت سر جاشه

در باز شد و دکتر اومد
دکتر:نیکا بیا کارت دارم
@rhs_love