part 5
part 5
ا.ت ویو:
منتظر موندم که بعد از چیند مین کوک اومد و بقیه هم چند مین بعد از اومدن کوک اومدن
ا.ت:خب مایه ماموریت داریم که خیلی مهم و حساسه و بهتر که تمام حواستون رو بزارید برای این ماموریت
کوک:حالا ماموریت چیه؟
ا.ت:ماموریت اینکه به عمارت کیم بریم و چند تا دوربین و ضبط صوت جاساز کنیم
جیمین:چرا باید اینکارو انجام بدیم؟
ا.ت:کیم یا بهتره بگم کیم تهیونگ یکی از بزرگترین رقیب های ما هستش و با این کار میتونیم بکشیمشون پایین نظرتون چیه؟
یونگی:از نظر من فکر خوبیه ولی برای ماموریت اولمون ریسک خیلی بزرگیه
ا.ت:باهات موافقم ولی این ماموریت رو رییس مین برامون درنظر گرفته
کوک:زمان انجام ماموریت کی هست؟
ا.ت:اول باید ببینیم برنامه کاری کیم تهیونگ چیه جیمین اینو میسپرم به تو
جیمین:حله
ا.ت:و اگه بتونیم فردا بهترین زمان برای این کاره خب من حرفام تموم شد میتونید برید و بهتون زمان مناسب رو اعلام میکنم
بعد از تموم شدن حرفام یکی یکی از اتاق رفتن بیرون منم رفتم سمت اتاقم تا استراحت کنم و برای فردا آماده باشم روی تخت دراز کشیدم که کم کم چشمام سنگین شد و خوابم برد
«صبح»
با صدای آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم ساعت 4 صبح بود تصمیم گرفتم که برم یکم ورزش کنم لباسمو عوض کردم و رفتم سمت سالن تمرین هیچ کسی اونجا نبود لی اهمیت به چیزی شروع کردم به تمرین کردن که.........
ادامه دارد....
شرط:
لایک بالای 9
کامنت بالای 18
منتظرم 😎❤
ا.ت ویو:
منتظر موندم که بعد از چیند مین کوک اومد و بقیه هم چند مین بعد از اومدن کوک اومدن
ا.ت:خب مایه ماموریت داریم که خیلی مهم و حساسه و بهتر که تمام حواستون رو بزارید برای این ماموریت
کوک:حالا ماموریت چیه؟
ا.ت:ماموریت اینکه به عمارت کیم بریم و چند تا دوربین و ضبط صوت جاساز کنیم
جیمین:چرا باید اینکارو انجام بدیم؟
ا.ت:کیم یا بهتره بگم کیم تهیونگ یکی از بزرگترین رقیب های ما هستش و با این کار میتونیم بکشیمشون پایین نظرتون چیه؟
یونگی:از نظر من فکر خوبیه ولی برای ماموریت اولمون ریسک خیلی بزرگیه
ا.ت:باهات موافقم ولی این ماموریت رو رییس مین برامون درنظر گرفته
کوک:زمان انجام ماموریت کی هست؟
ا.ت:اول باید ببینیم برنامه کاری کیم تهیونگ چیه جیمین اینو میسپرم به تو
جیمین:حله
ا.ت:و اگه بتونیم فردا بهترین زمان برای این کاره خب من حرفام تموم شد میتونید برید و بهتون زمان مناسب رو اعلام میکنم
بعد از تموم شدن حرفام یکی یکی از اتاق رفتن بیرون منم رفتم سمت اتاقم تا استراحت کنم و برای فردا آماده باشم روی تخت دراز کشیدم که کم کم چشمام سنگین شد و خوابم برد
«صبح»
با صدای آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم ساعت 4 صبح بود تصمیم گرفتم که برم یکم ورزش کنم لباسمو عوض کردم و رفتم سمت سالن تمرین هیچ کسی اونجا نبود لی اهمیت به چیزی شروع کردم به تمرین کردن که.........
ادامه دارد....
شرط:
لایک بالای 9
کامنت بالای 18
منتظرم 😎❤
۵.۲k
۲۹ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.