فیک 《 bad boy 》
فیک 《 bad boy 》
p*17*
که کوک ا/ت رو براید استایل بغل میکنه و پرت کرد تو چادر و خیمه زد روش
سرشو برد نزدیک گوش ا/ت و با صدای بمش گفت
دوس داری چجوری تنبیه بشی؟!
ا/ت: بیا پایین بابا بگیر بکپ سرمون درد گرفت خیر سرش تا دیروز فحش بارونمون میکرد
کوک: اهم ای بابا خاستیم +18 بکنیم نشد
ا/ت: بیا برو کوچه بابااا..
کوک: باش ما رفتیم.
ا/ت: کجا؟!!!
کوک: تو کوچه...
ا/ت شروع به قه قه خندیدن کرد
کوک: خندیدناتم تو دل بروس
ا/ت: ای بابا اینجوری نمیشه بزار ازت یک سوال بپرسم.
کوک: بپرس
ا/ت: تو کِی عاشقم شدی؟!
کوک: امروز://
ا/ت: بی شوخی:///
کوک: خوب از روز اول.
ا/ت: جااااااانم؟!!!!!!
کوک: حق ندارم عاشقت بشم؟!
ا/ت: خو چیزه چرا انقد بد رفتار میکردی؟
کوک: چون اون موقع نمدونستم واقعا عاشقتم.
ا/ت: خب...
کوک: نزاش ا/ت حرفشو کامل بزنه و لبشو گذاش رو لبشو یک بوسه ی کوچیکی زد
ا/ت: ا....
کوک سریع ذف رو رخت خاب و به ا/ت گف: بگیر بخاب فردا صبح زود باید بیدار شیم.
ا/ت: ها؟!.. ب.. باشه(تو حالت شک)
ا/ت هم دراز کشید و رفت بغل کوک
ا/ت: کوکی
کوک: جان؟!
ا/ت: چجور دختری ایده عالته؟!
کوک: فقط خودت..
ا/ت: مطمئنی؟!
کوک: خعلی زیاد
ا/ت سریع رفت تو بغلش و خدشو گذاش رو شیکم کوک و نزدیک صورتش شدو بهش گف:
میخام ببینم وقتی تحریکم میشی همینو میگی:)؟!!!
نویسنده: @blink_black_pink_jiso
پارت بعدی اسماته هرکی خواست پی بگه فردا براش میفرستم✔️
خماریی://
p*17*
که کوک ا/ت رو براید استایل بغل میکنه و پرت کرد تو چادر و خیمه زد روش
سرشو برد نزدیک گوش ا/ت و با صدای بمش گفت
دوس داری چجوری تنبیه بشی؟!
ا/ت: بیا پایین بابا بگیر بکپ سرمون درد گرفت خیر سرش تا دیروز فحش بارونمون میکرد
کوک: اهم ای بابا خاستیم +18 بکنیم نشد
ا/ت: بیا برو کوچه بابااا..
کوک: باش ما رفتیم.
ا/ت: کجا؟!!!
کوک: تو کوچه...
ا/ت شروع به قه قه خندیدن کرد
کوک: خندیدناتم تو دل بروس
ا/ت: ای بابا اینجوری نمیشه بزار ازت یک سوال بپرسم.
کوک: بپرس
ا/ت: تو کِی عاشقم شدی؟!
کوک: امروز://
ا/ت: بی شوخی:///
کوک: خوب از روز اول.
ا/ت: جااااااانم؟!!!!!!
کوک: حق ندارم عاشقت بشم؟!
ا/ت: خو چیزه چرا انقد بد رفتار میکردی؟
کوک: چون اون موقع نمدونستم واقعا عاشقتم.
ا/ت: خب...
کوک: نزاش ا/ت حرفشو کامل بزنه و لبشو گذاش رو لبشو یک بوسه ی کوچیکی زد
ا/ت: ا....
کوک سریع ذف رو رخت خاب و به ا/ت گف: بگیر بخاب فردا صبح زود باید بیدار شیم.
ا/ت: ها؟!.. ب.. باشه(تو حالت شک)
ا/ت هم دراز کشید و رفت بغل کوک
ا/ت: کوکی
کوک: جان؟!
ا/ت: چجور دختری ایده عالته؟!
کوک: فقط خودت..
ا/ت: مطمئنی؟!
کوک: خعلی زیاد
ا/ت سریع رفت تو بغلش و خدشو گذاش رو شیکم کوک و نزدیک صورتش شدو بهش گف:
میخام ببینم وقتی تحریکم میشی همینو میگی:)؟!!!
نویسنده: @blink_black_pink_jiso
پارت بعدی اسماته هرکی خواست پی بگه فردا براش میفرستم✔️
خماریی://
۳۷.۵k
۲۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.