پارت ۷ (عشق شکست خورده)
پارت ۷ (عشق شکست خورده)
جیمین: سلام خانمِ ات لطفا از من نترسید چون کاریتون ندارم فقط اومدم این نامه رو که از طرف آقای کیم مستش رو به شما بدم.
ات: این نامه برا چیه؟؟؟؟؟
جیمین: این نامه برای فهمیدن تموم راز های جئون جونگکوک هستش.
ات ویو: عررررررررر. وقتی اون پسره اومد پیشم اول خاستم داد بزنم ولی با اون نگاه گرم و مهربونش خفه شدم. وقتی اخرین حرفش رو زد بدون هیچ مکثی از اونجا رفت. منم خیلی زود نامه رو گذاشتم تو کیفم تا کوک نبینه. و همون لحظه بود که کوک اومد،
وقتی کوک رو دیدم تعجب کردم چون کراواتش شل بود و روی گردنش جای رژ لب بود.
ات: عااا کوک اومدی؟
کوک: ا.. ر... ر.. ه(هنوز یکم مسته)
ات: باش،(ویو ات: به کوک نگفتم که چرا سر و وضعش اینطوریه چون میدونستم حالش زیاد خوب نیست)
ویو ادمین: ات و کوک بعد از ساعت ها پارتی بالاخره تصمیم گرفت که به خونه برگردن
ویو داخل خونه:
ات: عاممم کوکیی من میرم بالا بوخوابم پس فیعلا بای
کوک: باش بورو الان منم مویام
ات: باش
ویو ادمین: وقتی که ات رفت تو اتاق کوک هم بعد از کذشت ده مین رفت تو اتاق پیش ات.
ویو صبح:
ات: عاممم(خمیازه) کوک؟ کوکککک؟؟؟
کوکیی: هاا؟؟ چیشده؟ کی مرده؟ این جا کجاست؟(بچم دق کرد(البته دور از جون)
ات: هیچی نشده، کسی نمردع، این جا خونته، آرام باش عشخم بیا بوریم خموم
کوک: اوممم باشش😈ولی قبلش کارت دارم
ات: چه کاری..(هنوز حرفم رو کامل نزده بودم که کوک یهو روم خیمه زد و خیلی سریع شروع کردن به و..ح..ش..ی..ا..ن...ه...بوس ک..ر...د...ن؛ل..ب..ا....م)
ویو کوک:خیلییییی خوشمزه بود بخاطر همین بیشتر خوردمش
کوک:عوممممم بیب بریم حموم(نفس نفس زنان)
ات:ارههه بریممم(حرص)
ویو ادمین.....
خابببب شرطذها:
کامنت: ۱۲
لایک: ۲۲
فیعلا یاییییی🥺🥺💜
راستی بابت تاخیر متاسفم 🥺🥺🥺👈👉💜
جیمین: سلام خانمِ ات لطفا از من نترسید چون کاریتون ندارم فقط اومدم این نامه رو که از طرف آقای کیم مستش رو به شما بدم.
ات: این نامه برا چیه؟؟؟؟؟
جیمین: این نامه برای فهمیدن تموم راز های جئون جونگکوک هستش.
ات ویو: عررررررررر. وقتی اون پسره اومد پیشم اول خاستم داد بزنم ولی با اون نگاه گرم و مهربونش خفه شدم. وقتی اخرین حرفش رو زد بدون هیچ مکثی از اونجا رفت. منم خیلی زود نامه رو گذاشتم تو کیفم تا کوک نبینه. و همون لحظه بود که کوک اومد،
وقتی کوک رو دیدم تعجب کردم چون کراواتش شل بود و روی گردنش جای رژ لب بود.
ات: عااا کوک اومدی؟
کوک: ا.. ر... ر.. ه(هنوز یکم مسته)
ات: باش،(ویو ات: به کوک نگفتم که چرا سر و وضعش اینطوریه چون میدونستم حالش زیاد خوب نیست)
ویو ادمین: ات و کوک بعد از ساعت ها پارتی بالاخره تصمیم گرفت که به خونه برگردن
ویو داخل خونه:
ات: عاممم کوکیی من میرم بالا بوخوابم پس فیعلا بای
کوک: باش بورو الان منم مویام
ات: باش
ویو ادمین: وقتی که ات رفت تو اتاق کوک هم بعد از کذشت ده مین رفت تو اتاق پیش ات.
ویو صبح:
ات: عاممم(خمیازه) کوک؟ کوکککک؟؟؟
کوکیی: هاا؟؟ چیشده؟ کی مرده؟ این جا کجاست؟(بچم دق کرد(البته دور از جون)
ات: هیچی نشده، کسی نمردع، این جا خونته، آرام باش عشخم بیا بوریم خموم
کوک: اوممم باشش😈ولی قبلش کارت دارم
ات: چه کاری..(هنوز حرفم رو کامل نزده بودم که کوک یهو روم خیمه زد و خیلی سریع شروع کردن به و..ح..ش..ی..ا..ن...ه...بوس ک..ر...د...ن؛ل..ب..ا....م)
ویو کوک:خیلییییی خوشمزه بود بخاطر همین بیشتر خوردمش
کوک:عوممممم بیب بریم حموم(نفس نفس زنان)
ات:ارههه بریممم(حرص)
ویو ادمین.....
خابببب شرطذها:
کامنت: ۱۲
لایک: ۲۲
فیعلا یاییییی🥺🥺💜
راستی بابت تاخیر متاسفم 🥺🥺🥺👈👉💜
۵.۱k
۲۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.