فیک Slave of Love از Jungkook
فیک Slave of Love از Jungkook
Part❥8
جیمین: بریم رستوران خودت چطوره؟ یونا و الکس و هانول و اونجین و آیو رو هم دعوت کنیم بلاخره اونجین قراره همسرت بشه؟!
تهیونگ: اره بهتره حداقل قبلش همدیگه رو ببینید
جونگکوک: اوکی دعوت کن ببینیم خواهر تهیونگ چه شکلیه؟
تهیونگ: یاااا من غیرت دارمااا بیا اینم عکسش
جونگکوک وقتی عکس اونجین رو دید قلبش انگار لرزید
جونگکوک : ( توی ذهنش) چقدر خوشگله❤
جونگکوک: اهم اره دیدم خواهر خوشگلی داری
تهیونگ چشم غره رفت🙄
جونگکوک: خب چیه بگم زشته؟ 🤨
تهیونگ: نه مثل ادم بگو چه دوشیزه زیبایی
جونگکوک: ببخشید ولی ما مثل شما نیستیم😌😒😂
جیمین از خنده داشت ریسه میرفت
جیمین:😂😂🤣🤣
تهیونگ: چیه میخندی؟( لحن شاکی)
جیمین: اخه همین الانش اینجوری هستین یک لحظه فکر کن داماد و برادر زن بشید دیگه آرامشی نداره اون خونه ای که شما همدیگر رو میبینید😂🤌🤣🤨 بدبخت زن داداش چی میخواد بکشه😂🤣🤌
تهیونگ یک پس گردنی به جیمین زد
جیمین: یااااا چرا میزنی خیر سرت بزرگترتممم؟؟
تهیونگ: خبه خبه فقط 4 ماه بزرگتری
جیمین: حالا هرچی...انشاالله یک زن شبیه خودت گیرت بیوفته
تهیونگ: یااااا مگه من چمه؟؟؟
جونگکوک : اه بسه دیگه دوباره دعواتون شروع شد بیاین بریم خونه اماده شیم با خواهراتون بیاید خداحافظ
جیمین و تهیونگ : خداحافظ
جونگکوک رفت ولی اون دوتا مونده بودن فعلا
جیمین:چیه چرا نمیری برادر زن غیرتی🤨😂
تهیونگ: تو چرا نمیری دوست خرم؟ 🙄🤣
جیمین و تهیونگ :یااااا میزنمتااا( همزمان) فعلا
به همدیگه نگاه کردند خندیدن و رفتن سمت ماشین هاشون و راه افتادند
لایک 15❤
کامنت12.💬
Part❥8
جیمین: بریم رستوران خودت چطوره؟ یونا و الکس و هانول و اونجین و آیو رو هم دعوت کنیم بلاخره اونجین قراره همسرت بشه؟!
تهیونگ: اره بهتره حداقل قبلش همدیگه رو ببینید
جونگکوک: اوکی دعوت کن ببینیم خواهر تهیونگ چه شکلیه؟
تهیونگ: یاااا من غیرت دارمااا بیا اینم عکسش
جونگکوک وقتی عکس اونجین رو دید قلبش انگار لرزید
جونگکوک : ( توی ذهنش) چقدر خوشگله❤
جونگکوک: اهم اره دیدم خواهر خوشگلی داری
تهیونگ چشم غره رفت🙄
جونگکوک: خب چیه بگم زشته؟ 🤨
تهیونگ: نه مثل ادم بگو چه دوشیزه زیبایی
جونگکوک: ببخشید ولی ما مثل شما نیستیم😌😒😂
جیمین از خنده داشت ریسه میرفت
جیمین:😂😂🤣🤣
تهیونگ: چیه میخندی؟( لحن شاکی)
جیمین: اخه همین الانش اینجوری هستین یک لحظه فکر کن داماد و برادر زن بشید دیگه آرامشی نداره اون خونه ای که شما همدیگر رو میبینید😂🤌🤣🤨 بدبخت زن داداش چی میخواد بکشه😂🤣🤌
تهیونگ یک پس گردنی به جیمین زد
جیمین: یااااا چرا میزنی خیر سرت بزرگترتممم؟؟
تهیونگ: خبه خبه فقط 4 ماه بزرگتری
جیمین: حالا هرچی...انشاالله یک زن شبیه خودت گیرت بیوفته
تهیونگ: یااااا مگه من چمه؟؟؟
جونگکوک : اه بسه دیگه دوباره دعواتون شروع شد بیاین بریم خونه اماده شیم با خواهراتون بیاید خداحافظ
جیمین و تهیونگ : خداحافظ
جونگکوک رفت ولی اون دوتا مونده بودن فعلا
جیمین:چیه چرا نمیری برادر زن غیرتی🤨😂
تهیونگ: تو چرا نمیری دوست خرم؟ 🙄🤣
جیمین و تهیونگ :یااااا میزنمتااا( همزمان) فعلا
به همدیگه نگاه کردند خندیدن و رفتن سمت ماشین هاشون و راه افتادند
لایک 15❤
کامنت12.💬
۵۴۶
۰۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.