پرسش11
#پرسش11
بخش1
» عشق دو سویه در مورد ائمه(ع) چگونه است؟ مثلاً آیا وقتی ناگهان یاد مولا امام زمان(عج) یا امام رضا(ع) در دل ما می افتد و چشمان ما پر از اشک می شود و بی اختیار قلبمان متوجه آن حضرات می شود، ایشان به ما توجه می کنند یا خیر در یک لحظه اختیارِ قلب انسان را می گیرند؟ خواهشمند است بیش تر توضیح دهید؟
#پاسخ
روابط انسان ها انواع مختلف دارد. برخی از رابطه ها مسؤول اعتباری و قراردادی است و تنها برای حل مشکلات و سهولت در امور زندگی ایجاد گردیده است. رابطه یک مسؤول و افراد زیر دستش این گونه است؛ یعنی امری قراردادی است و از نظر وجودی در ذات طرفین تأثیری ندارد؛ به عبارت دیگر، فردی که رئیس یک اداره یا مؤسسه می شود، این عنوان بر واقعیت وجودی و مایه های درونی اش چیزی نمی افزاید و حتی گاه جای طرفین در این رابطه عوض می شود و رئیس زیردست و زیردست رئیس می گردد.
گاه رابطه واقعی و تکوینی است و قرارداد دو طرف هیچ تأثیری در آن ندارد. این نوع رابطه تحت اختیار و انتخاب دو طرف نیست؛ رابطه ای وجودی است که سهم وافری از حقیقت و واقعیت دارد. رابطه بین پدر و مادر و فرزندان از این قبیل است؛ یعنی در تکوین ریشه دارد و منشأ آثار بسیاری مانند محبت و علاقه و ظهور عواطف و احساسات است. این گونه رابطه های حقیقی، سرچشمه بسیاری از زیبایی ها و خلاقیت ها و صفات عالی انسانی و خدایی است. دختری که شاید در منزل پدر چندان احساس مسؤولیتی نداشته باشد؛ بسیاری اوقات بر طبل تنبلی و بی عاری می کوبد و خود را مهمان دائمی خانواده تصور می کند، پس از ازدواج هنگامی که در نیمه شب صدای گریه نوزاد دلبندش را می شنود، سراسیمه از خواب می پرد و سختی بی خوابی را از یاد برد.
رابطه بین انسان و خالق هستی از نوع رابطه های اصیل و استوار است، در اعماق جان و فطرت دارد و بر قلب و روح انسان خیمه زده است؛ رابطه ای بر اساس شوق خالق متعال به مخلوقش و احتیاج بنده ضعیف به خدای غنیّ و عزیز می باشد:
سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد؟
ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود
در حدیث قدسی آمده: «لو علم المدبرون کیف اشتیاقی بهم لماتوا شوقاً؛ اگر بندگانی که به من پشت کرده و از من روی برگردانیده اند، می دانستند چقدر مشتاق آن هایم، از شدت شور و شوق جان می سپردند».
البته رابطه خداوند و همه بندگان یکسان نیست و در برخی موارد قوی تر و محکم تر است؛ یعنی خداوند به بندگانی که بیش از دیگران آداب بندگی و رسم تقوا و عبودیت را مراعات می کنند، لطف و عنایت ویژه دارد با آن که لطف او گسترده و فراگیر است و همه مخلوقات زیر چتر لطف و رحمت او قرار دارند. رابطه اولیای خداوند متعال و پیروان و شیعیان آن ها نیز سایه ای از همان رابطه عمیق بندگان و خداوند است. این رابطه معنوی و استوار برای کسانی که از چارچوب این رابطه بیرونند به خوبی قابل درک نیست.
اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْ
إن شاء الله
#پرسش11
بخش2
#ادامه_پاسخ
در فرهنگ شیعه، رابطه امام معصوم و شیعیان ازلی است و عمقی به ژرفای دریا و لطافتی به نرمی نسیم بهاری و ثمری به شیرینی بهشت دارد. در حدیثی از حضرت صادق(ع) می خوانیم: «رحم الله شیعتنا! خلقوا من فاضل طینتنا و عجنوا بماء ولایتنا، یحزنون لحزننا و یفرحون لفرحنا؛ خداوند شیعیان ما را مورد لطف خاص خویش قرار دهد. آن ها از زیادی سرشت ما خلق شده اند و وجودشان را با آب ولایت ما سرشته اند و [به همین دلیل ] در شادی ما شادان و در غم و غصه ما غمناکند».
این رابطه رابطه ای بس عمیق و دقیق است که روح ائمه(ع) را به روح شیعیانشان پیوند زده، به گونه ای که غم و شادی هر کدام در دیگری اثر می گذارد؛ هر کدام به عالم روح دیگری نفوذ می کند و از آن اثر می پذیرد. یکی از شیعیان حضرت علی(ع) به نام «رمیله» چنین می گوید: من دچار تبی شدید شدم. هنگامی که از شدت آن کاسته شد، غسل کردم و برای رسیدن به ثواب نماز جمعه و درک فضیلت نماز با مولایم علی(ع)، به مسجد آمدم.
زمانی که حضرت(ع) به منبر شتافت و مشغول سخنرانی شد، دوباره تبم شدت یافت. بعد از نماز به دیدار علی(ع) رفتم. حضرت علت بیماری و ناراحتی ام را پرسید و من توضیح دادم. حضرت فرمود: ای رمیله، هر مؤمنی که بیمار می شود، ما نیز بیمار می شویم و حزن و اندوه او ما را محزون و غمناک می سازد و هر دعایی که می کند ما به دنبالش «آمین» می گوییم و اگر دعا نکند ما برایش دعا می کنیم.
این ارتباط مقدس و عمیق، ارواح اولیای الاهی و شیعیانشان را به منزله روح واحد قرار داده و چنان آن ها را به هم پیوسته که ابوبصیر، از یاران حضرت صادق(ع)، می گوید: در مجلسی از حضرت(ع) پرسیدم: گاهی بدون علت خاص دچار غم و غصه یا سرور و خوشحالی می گردم، علت چیست؟
حضرت(ع)
بخش1
» عشق دو سویه در مورد ائمه(ع) چگونه است؟ مثلاً آیا وقتی ناگهان یاد مولا امام زمان(عج) یا امام رضا(ع) در دل ما می افتد و چشمان ما پر از اشک می شود و بی اختیار قلبمان متوجه آن حضرات می شود، ایشان به ما توجه می کنند یا خیر در یک لحظه اختیارِ قلب انسان را می گیرند؟ خواهشمند است بیش تر توضیح دهید؟
#پاسخ
روابط انسان ها انواع مختلف دارد. برخی از رابطه ها مسؤول اعتباری و قراردادی است و تنها برای حل مشکلات و سهولت در امور زندگی ایجاد گردیده است. رابطه یک مسؤول و افراد زیر دستش این گونه است؛ یعنی امری قراردادی است و از نظر وجودی در ذات طرفین تأثیری ندارد؛ به عبارت دیگر، فردی که رئیس یک اداره یا مؤسسه می شود، این عنوان بر واقعیت وجودی و مایه های درونی اش چیزی نمی افزاید و حتی گاه جای طرفین در این رابطه عوض می شود و رئیس زیردست و زیردست رئیس می گردد.
گاه رابطه واقعی و تکوینی است و قرارداد دو طرف هیچ تأثیری در آن ندارد. این نوع رابطه تحت اختیار و انتخاب دو طرف نیست؛ رابطه ای وجودی است که سهم وافری از حقیقت و واقعیت دارد. رابطه بین پدر و مادر و فرزندان از این قبیل است؛ یعنی در تکوین ریشه دارد و منشأ آثار بسیاری مانند محبت و علاقه و ظهور عواطف و احساسات است. این گونه رابطه های حقیقی، سرچشمه بسیاری از زیبایی ها و خلاقیت ها و صفات عالی انسانی و خدایی است. دختری که شاید در منزل پدر چندان احساس مسؤولیتی نداشته باشد؛ بسیاری اوقات بر طبل تنبلی و بی عاری می کوبد و خود را مهمان دائمی خانواده تصور می کند، پس از ازدواج هنگامی که در نیمه شب صدای گریه نوزاد دلبندش را می شنود، سراسیمه از خواب می پرد و سختی بی خوابی را از یاد برد.
رابطه بین انسان و خالق هستی از نوع رابطه های اصیل و استوار است، در اعماق جان و فطرت دارد و بر قلب و روح انسان خیمه زده است؛ رابطه ای بر اساس شوق خالق متعال به مخلوقش و احتیاج بنده ضعیف به خدای غنیّ و عزیز می باشد:
سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد؟
ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود
در حدیث قدسی آمده: «لو علم المدبرون کیف اشتیاقی بهم لماتوا شوقاً؛ اگر بندگانی که به من پشت کرده و از من روی برگردانیده اند، می دانستند چقدر مشتاق آن هایم، از شدت شور و شوق جان می سپردند».
البته رابطه خداوند و همه بندگان یکسان نیست و در برخی موارد قوی تر و محکم تر است؛ یعنی خداوند به بندگانی که بیش از دیگران آداب بندگی و رسم تقوا و عبودیت را مراعات می کنند، لطف و عنایت ویژه دارد با آن که لطف او گسترده و فراگیر است و همه مخلوقات زیر چتر لطف و رحمت او قرار دارند. رابطه اولیای خداوند متعال و پیروان و شیعیان آن ها نیز سایه ای از همان رابطه عمیق بندگان و خداوند است. این رابطه معنوی و استوار برای کسانی که از چارچوب این رابطه بیرونند به خوبی قابل درک نیست.
اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْ
إن شاء الله
#پرسش11
بخش2
#ادامه_پاسخ
در فرهنگ شیعه، رابطه امام معصوم و شیعیان ازلی است و عمقی به ژرفای دریا و لطافتی به نرمی نسیم بهاری و ثمری به شیرینی بهشت دارد. در حدیثی از حضرت صادق(ع) می خوانیم: «رحم الله شیعتنا! خلقوا من فاضل طینتنا و عجنوا بماء ولایتنا، یحزنون لحزننا و یفرحون لفرحنا؛ خداوند شیعیان ما را مورد لطف خاص خویش قرار دهد. آن ها از زیادی سرشت ما خلق شده اند و وجودشان را با آب ولایت ما سرشته اند و [به همین دلیل ] در شادی ما شادان و در غم و غصه ما غمناکند».
این رابطه رابطه ای بس عمیق و دقیق است که روح ائمه(ع) را به روح شیعیانشان پیوند زده، به گونه ای که غم و شادی هر کدام در دیگری اثر می گذارد؛ هر کدام به عالم روح دیگری نفوذ می کند و از آن اثر می پذیرد. یکی از شیعیان حضرت علی(ع) به نام «رمیله» چنین می گوید: من دچار تبی شدید شدم. هنگامی که از شدت آن کاسته شد، غسل کردم و برای رسیدن به ثواب نماز جمعه و درک فضیلت نماز با مولایم علی(ع)، به مسجد آمدم.
زمانی که حضرت(ع) به منبر شتافت و مشغول سخنرانی شد، دوباره تبم شدت یافت. بعد از نماز به دیدار علی(ع) رفتم. حضرت علت بیماری و ناراحتی ام را پرسید و من توضیح دادم. حضرت فرمود: ای رمیله، هر مؤمنی که بیمار می شود، ما نیز بیمار می شویم و حزن و اندوه او ما را محزون و غمناک می سازد و هر دعایی که می کند ما به دنبالش «آمین» می گوییم و اگر دعا نکند ما برایش دعا می کنیم.
این ارتباط مقدس و عمیق، ارواح اولیای الاهی و شیعیانشان را به منزله روح واحد قرار داده و چنان آن ها را به هم پیوسته که ابوبصیر، از یاران حضرت صادق(ع)، می گوید: در مجلسی از حضرت(ع) پرسیدم: گاهی بدون علت خاص دچار غم و غصه یا سرور و خوشحالی می گردم، علت چیست؟
حضرت(ع)
۹.۹k
۱۷ تیر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.