پارت ۲۱
سانزو:گفتم زنگ نزنید دیدی اصلا مارو یادشم نیست
سیرا:بابا اروممم
اماندا:حرص چی رو میخوری
سانزو:چون میدونم چیمیشه اون نمیشه زندگیش ارومه از دور کار میکنه دوباره دردسراش شروع میشه
هارو بغض داشتن*
هارونا:چته
هارو:بهم گفت شما منو …نشناخت
سانزو:میخوای ی شناختی نشونت بدم کیف کنی
هارو:ببخشد
مایکی:نگران نباش این کار تموم بشه بر میکرده همون جا ک بوده
اماندا:بعدشم کل این کارا ک رو دوش اون ب تنهایی نیس ک
ران:من الان دوست دارم ببینم کچقدر زیبا تر شده
ریندو زدن ت پای ران*
ریندو:دهنتو ببند داداشم
هارو بلند شدن و رفتن بیرون*
هارونا:یعنی واقعا دیگ نیا دوسش نداره
سانزو:چی میگی
سیرا:بابا اروممم
اماندا:حرص چی رو میخوری
سانزو:چون میدونم چیمیشه اون نمیشه زندگیش ارومه از دور کار میکنه دوباره دردسراش شروع میشه
هارو بغض داشتن*
هارونا:چته
هارو:بهم گفت شما منو …نشناخت
سانزو:میخوای ی شناختی نشونت بدم کیف کنی
هارو:ببخشد
مایکی:نگران نباش این کار تموم بشه بر میکرده همون جا ک بوده
اماندا:بعدشم کل این کارا ک رو دوش اون ب تنهایی نیس ک
ران:من الان دوست دارم ببینم کچقدر زیبا تر شده
ریندو زدن ت پای ران*
ریندو:دهنتو ببند داداشم
هارو بلند شدن و رفتن بیرون*
هارونا:یعنی واقعا دیگ نیا دوسش نداره
سانزو:چی میگی
۱.۸k
۰۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.