تو بهترینی
تو بهترینی
پارت1
(صبح)
از خواب بیدار شدم رفتم دست شویی اومدم بیرون
بزارید خودمو معرفی کنم
(اسمم اواعه همه بهم میگن خانم رادان خواننده و دنسر هستم 28 سالمه و سینگلم مادر پدرم کاملا با خواننده بودنم مخالف بودم و الان باهاشون قطع رابطه ام توی طبقه اخر پنت هاوس زندگی میکنم و دوستم با من زندگی میکنه توی دبیرستان عاشق یکی بودم به نام بردیا ولی اون جلوی همه گفت که من دوست ندارم و از اون به بعد من خیلی دوست پسر داشتم ولی با همشون کات کردم چون فقط دنبال مالم بودن )
این کل زندگی من بود الان خیلی کار دارم فردا کنسرت دارم باید همه کار هامو زود انجام بدم رفتم از اتاق بیرون
اوا:دلارام بلند شو بدو(دوست اوا)
دلارام:وای چقدر گیر میدی تازه ساعک 8 صبحه
اوا:میخوام برم بیرون به اردلان و ارسلان ( بادیگاردای اوا)زنگ بزن بیان
دلارام زنگ زد به بادیگاردام
اردلان و ارسلان:خانم با ما کاری داشتید؟
اوا:فردا کنسرت مهمی دارم بهتون پول میدم برید کت شلوار بخرید
اردلان:خانم ولی ما بیشتر از 50 تاکت شلوار نو داریم شما برامون خریدین
اوا:میدونم ولی این یکی فرق میکنه کنسرت مهمیه
اردلان و ارسلان:چشم خانم
اردلان و ارسلان دو قلو هستن و بادیگاردای خیلی خوبی
دلارام:اوا چرا مهمه؟
اوا:مهم نیست فقط میخواستم یه کاری کنم برن کت شلوار بخرن
دلارام:خب چرا
اوا:چون چند روزی بود دقت میکردم یه کت شلوار میپوشیدن به خاطر همین
دلارام:به قران اسکلی
اوا:من که پول دارم
دلارام:من باید برم شرکت بای بای
اوا:اقا چقدر بیشعوری یه دونه از اون ایفون 16 هات ب ای ما بیار خیر سرک مدیر شرکت ایفونی
دلارام:چشم عمر دیگه ای ندارین
اوا:چرا یه دونه از اون ایرپاد اایی که جدید اومده با یه اسپیکر اخرین مدل برام بیار
دلارام:اینا رو برات بیارم شرکتم ورشکست میشه
اوا:نمیمیری یه بار یه چیزی ازت خواستم
دلارام:اخه عنتر الان یه گوشی سامسونگ اخرین مدل داری ایفون اخرین مدل داری دوباره گوشی میخوای؟
اوا:هرچی گوشی بیشتر بهتر
دلارام:باشه برات میارم
اوا:عشق خودمی
بچه ها خوبه؟
پارت1
(صبح)
از خواب بیدار شدم رفتم دست شویی اومدم بیرون
بزارید خودمو معرفی کنم
(اسمم اواعه همه بهم میگن خانم رادان خواننده و دنسر هستم 28 سالمه و سینگلم مادر پدرم کاملا با خواننده بودنم مخالف بودم و الان باهاشون قطع رابطه ام توی طبقه اخر پنت هاوس زندگی میکنم و دوستم با من زندگی میکنه توی دبیرستان عاشق یکی بودم به نام بردیا ولی اون جلوی همه گفت که من دوست ندارم و از اون به بعد من خیلی دوست پسر داشتم ولی با همشون کات کردم چون فقط دنبال مالم بودن )
این کل زندگی من بود الان خیلی کار دارم فردا کنسرت دارم باید همه کار هامو زود انجام بدم رفتم از اتاق بیرون
اوا:دلارام بلند شو بدو(دوست اوا)
دلارام:وای چقدر گیر میدی تازه ساعک 8 صبحه
اوا:میخوام برم بیرون به اردلان و ارسلان ( بادیگاردای اوا)زنگ بزن بیان
دلارام زنگ زد به بادیگاردام
اردلان و ارسلان:خانم با ما کاری داشتید؟
اوا:فردا کنسرت مهمی دارم بهتون پول میدم برید کت شلوار بخرید
اردلان:خانم ولی ما بیشتر از 50 تاکت شلوار نو داریم شما برامون خریدین
اوا:میدونم ولی این یکی فرق میکنه کنسرت مهمیه
اردلان و ارسلان:چشم خانم
اردلان و ارسلان دو قلو هستن و بادیگاردای خیلی خوبی
دلارام:اوا چرا مهمه؟
اوا:مهم نیست فقط میخواستم یه کاری کنم برن کت شلوار بخرن
دلارام:خب چرا
اوا:چون چند روزی بود دقت میکردم یه کت شلوار میپوشیدن به خاطر همین
دلارام:به قران اسکلی
اوا:من که پول دارم
دلارام:من باید برم شرکت بای بای
اوا:اقا چقدر بیشعوری یه دونه از اون ایفون 16 هات ب ای ما بیار خیر سرک مدیر شرکت ایفونی
دلارام:چشم عمر دیگه ای ندارین
اوا:چرا یه دونه از اون ایرپاد اایی که جدید اومده با یه اسپیکر اخرین مدل برام بیار
دلارام:اینا رو برات بیارم شرکتم ورشکست میشه
اوا:نمیمیری یه بار یه چیزی ازت خواستم
دلارام:اخه عنتر الان یه گوشی سامسونگ اخرین مدل داری ایفون اخرین مدل داری دوباره گوشی میخوای؟
اوا:هرچی گوشی بیشتر بهتر
دلارام:باشه برات میارم
اوا:عشق خودمی
بچه ها خوبه؟
۴.۹k
۳۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.